اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

رسانه های اجتماعی و رسانه های جمعی

رسانه های اجتماعی و رسانه های جمعی

رسانه‌های جمعی مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات امروز مخاطب گسترده‌ای در جهان و ایران دارند، این در حالی است که رسانه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک، توئیتر، یوتیوب و گوگل‌پلاس نیز درصد زیادی مخاطب دارند اما رشد بیشتری نسبت به رسانه‌های جمعی دارند و گویا قرار است پای جای آنها قرار دهند. اما تفاوت‌های اساسی بین این دو وجود دارد که رصد رسانه دات کام دراین مقاله به توضیح آن خواهد پرداخت.

رسانه های اجتماعی چیست؟

images (4)رسانه اجتماعی کاربرد تکنولوژی‌های متحرک برای تبدیل ارتباطات به دیالوگی دوسویه است.رسانه‌های اجتماعی ،رسانه‌هایی برای تعامل اجتماعی هستند که از تکنیک‌های ارتباطی، بسیار در دسترس و گسترش‌پذیر استفاده می‌کنند.
آندره کاپلن و مایکل هانلین رسانه‌های اجتماعی را این گونه تعریف می‌کنند:
“گروهی از برنامه‌های کاربردی متنی بر اینترنت هستند که با اتکا به بنیان‌های تکنولوژیک وب ۲، امکان ایجاد و تبادل محتوای تولید‌شده بوسیله کاربران را می‌دهند”
رسانه‌های اجتماعی در تجارت ممکن است به عنوان “رسانه‌های تولیدشده بوسیله مصرف‌کننده” (CGM) توصیف کنند.یک رشته مشترک که همه این تعریف‌ها را به هم می‌پیوندد، آمیزه تکنولوژی و تعامل اجتماعی برای خلق جمعی ارزش است.
امروزه رسانه های اجتماعی به یک مهارت جدید و مهم برای همه و حتی برای کسانی که حتی درک بسیار بالایی از فناوری ندارند، تبدیل شده است. در سال های اخیر دسترسی میلیون ها کاربر در سراسر جهان به رسانه های و شبکه های اجتماعی باعث شده است تا این رسانه ها درکانون توجه جوامع مدرن و افراد زیادی قرارگیرند و از محبویت قابل توجهی به خصوص در میان نسل جوان برخوردار شوند. شناخت صیحیح از این رسانه ها باعث می شود تا کاربران بیش از پیش بتوانند از این ابزارها استفاده مفید و موثر داشته باشند.

ویژگی های رسانه های اجتماعی

social_media_vs_social_networksرسانه های اجتماعی برخلاف تصور که هیچ قاعده و اصولی ندارند، دارای ویژگی ها و ساختارهای حرفه ای هستند. ۱۴ ویژگی رسانه های اجتماعی شامل گفت و گوی دو طرفه، باز شدن دیالوگ ها به وسیله ی مخاطبان، ایجاد درگیری، تشویق به مشارکت، فعال کردن همکاری و برانگیختن شخصیت است.همچنین گران نبودن، افزایش اعتبار،اعتدال و برابری، تولید محتوا توسط کاربر،حس مالکیت محتوا، افزایش صداقت و مکانی برای ارایه محتوای داغ از ویژگی های رسانه های اجتماعی است.
با این حال یک ویژگی مهم رسانه های اجتماعی تولید محتوا در قیاس با رسانه های جمعی، بسیار ارزان تمام می شود؛ به عبارت بهتر، تولید محتوا رایگان است و این عامل جذابیت این رسانه ها را بیشتر کرده است.

رسانه های جمعی چیست ؟

downloadرسانه های جمعی، عبارت است از مجموعه ای از وسایل ارتباطی که عموماً با ارتباطی یکسویه به دنبال جمعی از مخاطبان هستند.اصطلاح “رسانه های ارتباط جمعی” به طور کلی به وسایلی اطلاق می شود که مردم یک جامعه از آن برای اعلام پیام ها و افکار و انتقال مفاهیم به یکدیگر استفاده می کنند. این وسایل عبارتند از: مطبوعات، رادیو، تلویزیون و خبرگزاری ها. پیدایش روزنامه، رادیو، تلویزیون و سینما در زندگی بشر رضایتی بیش از سایر پدیده های علمی و صنعتی ایجاد کرده است. با توجه به پیشرفت هایی که در زمینه تکنولوژی ایجاد شده، رسانه های گروهی بیش از هر دوره ای ارزش و اهمیت یافته اند.

ویژگی رسانه های جمعی:

رسانه های جمعی دارای امتیازات و منابعی هستند که این امتیازها از ماهیت و کارکرد رسانه های نوین که غالبا رسانه های جمعی هستند ناشی می شود. ویژگی رسانه های جمعی به طور خلاصه به شرح ذیل می توان نام برد :

  • سرعت انتشار
  • نظم انتشار
    گستردگی حوزه انتشار
  • ۴ تداوم انتشار
  • فراگیری و پوشش مخاطبان
  • دستیابی به قضاوت و داوری مخاطبان انبوه
  • آسانی دسترسی و هزینه ناچیز

تفاوت بین رسانه‌های اجتماعی و رسانه‌های جمعی

imagesرسانه‌های جمعی مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات امروز مخاطب گسترده‌ای در جهان و ایران دارند، این در حالی است که رسانه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک، توئیتر، یوتیوب و گوگل‌پلاس نیز درصد زیادی مخاطب دارند اما رشد بیشتری نسبت به رسانه‌های جمعی دارند و گویا قرار است پای جای آنها قرار دهند.
برخی از مشخصاتی که به توصیف تفاوت‌های رسانه های اجتماعی و رسانه های جمعی کمک می‌کنند به این قرارند:
دامنه دسترسی: تکنولوژی‌ رسانه‌های اجتماعی و رسانه‌های جمعی هر دو امکان گسترش دسترسی را فراهم می‌کنند و می‌توانند به مخاطبانی جهانی دست یابند. اما رسانه‌های جمعی به طور شاخص از یک شبکه سازمانی متمرکز برای سازماندهی، تولید، و انتشار استفاده می‌کنند، در حالیکه رسانه‌های اجتماعی ذاتا تمرکززدایی‌شده‌تر و کمتر سلسله مراتبی هستند و با نقاط متعدد تولید و مصرف مشخص می‌شوند.
قابلیت دسترسی: وسائل تولید برای رسانه‌های جمعی به طور معمول در اختیار دولت و/یا شرکت‌های خصوصی هستند؛ رسانه‌های اجتماعی به طور رایگان یا با هزینه ناچیز در دسترس عموم مردم هستند.
سهولت استفاده : تولید رسانه‌های جمعی به طور معمول نیاز به مهارت‌ها و آموزش اختصاصی دارد. در مقابل، اغلب تولیدات رسانه‌های اجتماعی، به مهارت‌ها و آموزش اختصاصی نیاز ندارد یا تنها به تجدید برداشتی از مهارت‌های موجود نیاز دارند؛ از لحاظ نظری هر کسی با دسترسی به اینترنت می‌تواند وسائل تولید رسانه‌های اجتماعی را به کار بیندازد.
ارتباط فوری: زمان تاخیری میان مواد ارتباطی تولید شده در رسانه‌های اجتماعی ممکن است طولانی باشد (روزها، هفته‌ها یا حتی ماه‌ها) در حالیکه در رسانه‌های اجتماعی امکان پاسخ‌های تقریبا فوری وجود دارد؛ تنها مشارکت‌کنندگان تعیین کننده هر تاخیری در پاسخ هستند).یا این حال رسانه‌های جمعی شروع به اقتباس جنبه‌هایی از تولید کرده‌اند که به طور معمول با ابزارهای رسانه‌های اجتماعی انجام می‌شود، بنابراین این ویژگی ممکن است در طول زمان جنبه متمایزکننده‌اش میان این دو نوع رسانه را از دست بدهد.
استمرار: تولیدات رسانه‌های جمعی، هنگامی که ایجاد می‌‌شوند، دیگر قابل تغییر دادن نیست (زمانی که مقاله یک مجله چاپ و توزیع شد، دیگر نمی‌توان درآن تغییری ایجاد کرد)، در حالیکه تولیدات رسانه‌های اجتماعی را می‌توان تقریبا به طور فوری با گذاشتن اظهار نظر یا ویراستاری تغییر داد.
تعامل : رسانه‌های جمعی اصولا حالت یک سویه با مخاطب دارند و تنها پیام را ارسال می کنند و ارتباطات یک به یک یا یک به چند است در حالی که در رسانه های اجتماعی ارتباطات چند به چند است و مخاطب کاملا به صورت تعاملی قدرت ارتباط دارد.
محدودیت: در تمام رسانه‌های جمعی مانند رادیو، تلویزیون و روزنامه محدودیت تولید محتوا داریم، در حالی که در رسانه‌های اجتماعی محدودیتی برای تولید محتوا نیست زیرا در آنجا بحث دیده شدن محتواست.
اعتبار: فضای رسانه‌های جمعی کاملا رسمی است و محتوا تا حدود زیادی معتبر است اما فضای رسانه‌های اجتماعی غیررسمی و محتوا کمتر مورد اعتبار است البته کاربران به راحتی می توانند محتوای مورد شایعه و غیر معتمد رو شناسایی و معرفی کنند.
چندرسانه‌ای: محتوا در رسانه‌های جمعی محدود به امکانات مانند صدا، تصویر یا متن است در حالی که در رسانه‌های اجتماعی این محدودیت بسیار کمتر از و فرامتن است که قابلیت ناوبری نیز موجود است.
تحریریه : در همه رسانه‌های جمعی تیم تحریریه وجود دارد که محتوا را تولید می‌کنند اما در رسانه‌های اجتماعی تیم تحریریه‌ای برای تولید محتوا نیست بلکه تیم مانیتورینگی برای رصد محتوا موجود است.
اندازه‌گیری مخاطب: در تمام رسانه‌های جمعی این مشکل وجود دارد که تعداد مخاطب مشخص نیست اما در رسانه‌های اجتماعی به راحتی امکان اندازه‌گیری مخاطبان موجود است و متوجه شویم که یک رسانه چه مقدار مخاطب آنی و دائمی دارد.
سانسور: سانسور محتوا در رسانه‌های جمعی بیداد می کند، محتوا از طرف سازمان‌های درونی و بیرونی و تحریریه به اندازه کافی سانسور می شود اما در رسانه‌های اجتماعی سانسور به شدت کمتر است مگر اینکه محتوا ضد ارزشی باشد که کاربران آن را گزارش کرده باشند. البته بدون سانسور هم نیست.
تولید محتوا: محتوادر رسانه‌های جمعی مطابق با اهداف سازمان رسانه‌ای تولید می‌شود اما در رسانه‌های اجتماعی چون کاربر محور است و مخاطب‌خود محتوا تولید می‌کند بر اساس نیازهای اجتماعی محتوا تولید می‌شود.



مقدمه ای بر جنگ اطلاعات؛ مفهوم، تاریخچه، اهداف و انواع

مقدمه ای بر جنگ اطلاعات؛ مفهوم، تاریخچه، اهداف و انواع



.جنگ اطلاعات، یکی از شیوه‌های نوین جنگ و از مهم ترین ابزار نفود به افکار و تغییر راهبردها است

مقدمه

از زمانی که مردمی وجود داشته‌اند که با هم موافق نبودند، جنگ نیز وجود داشته است. امروز هم ادامه دارد و پایانی برای آن دیده نمی‌شود. استفاده از اطلاعات در جنگ چیز جدیدی نیست. کسانی که اطلاعات بهتری داشتند و به سرعت و به درستی از آن استفاده کردند برندگان جنگ‌ها بودند.

الان در دوران اطلاعات به سر می‌بریم و بنابراین جنگ اطلاعات هیچ تعجبی ندارد. زیرا الان، تقریبا همه چیز را در مقیاس جهانی آن نگاه می‎کنیم و بنابراین جنگ هم در مقیاسی جهانی دیده می‌شود. امروز بیشتر از همه‌ی انواع جنگ، از جنگ اطلاعات صحبت می‌شود. جستجو در موضوعات سرچ شده در اینترنت با استفاده از google.com نشان م.comینترنت با استفاده از  استفاده از ت می‌شود. جستجو م و بنابرای ه است. پذیرند. البته ش آمد.

یماها و مرگ هزاران نفر شد. ب  نشان می‌دهد که این عبارت 472000 بار در سال 2002 و 27700000 بار در سال 2014 جستجو شده است.

 

مفهوم جنگ اطلاعات

جنگ اطلاعات به‌طور فزاینده‌ای برای بخش نظامی، جوامع اطلاعاتی و بخش تجاری کشورها ، اهمیت پیدا کرده است. جیمز در دریان (James Der Derian)، مدیر مرکز مطالعات بین‌المللی امنیت در استرالیا، در سال 2003، اعلام کرد جنگ اطلاعات، به‌عنوان چتری برای فهم متون جنگ سایبری، جنگ هکرها،جنگ شبکه،جنگ مجازی و سایر حوزه‌های درگیری با محوریت شبکه‌های اینترنتی و فناوری اطلاعات، محسوب می‌شود. در بسیاری از این متون، فناوری و ابزار دیجیتال، با یکدیگر ترکیب شده و به نوع خاصی از فناوری رایانه، اشاره شده است.

مطلبی که وجود دارد این است که در متون یادشده، میان جنگ‌های جدید با جنگ‌های سنتی، اتصال برقرار شده است. سؤالی که مطرح می‌شود این است که درگیری و جنگ‌ها ، شامل جنگ‌های روانی نیز می‌شود. مثلاً اگر گروهی یک دستگاه خودپرداز را هک کند، خسارات مالی کمی ممکن است متوجه افراد شود، ولی آثار روانی آن، می‌تواند برای طولانی‌مدت، باقی بماند. در این حالت، دیگر مردم، رغبت چندانی به استفاده از این دستگاه‌ها ندارند، هرچند امن سازی کامل آن‌ها صورت گرفته باشد.

 وی گفت: نظریه‌ی اجتناب از رویارویی مستقیم و طولی و رو در رو با دشمن و به دست گرفتن ابتکار عمل دشمن برای ضربه زدن، نشان‌دهنده‌ی هنر جنگ است.

جنگ اطلاعات، متشکل از ایده‌ی درگیری جامعه‌ی اطلاعاتی و تهدیدات است. جنگ اطلاعات یعنی استفاده از اطلاعات یا فناوری اطلاعات طی یک بحران یا کشمکش به‌منظور دستیابی به اهداف موردنظر؛ اما جنگ سایبری، حمله به شبکه‌های الکترونیک است.

عملیات اطلاعاتی در حوزه‌ی آفندی جنگ اطلاعات شامل جنگ فرماندهی و کنترل، جنگ رسانه‌ای و عملیات مخصوص اطلاعاتی در امور غیرنظامی و در حوزه‌ی پدافندی، شامل دفاع از شبکه‌ها و فعالیت‌های ضد تبلیغاتی می‌شود. تفوق اطلاعاتی نیز به معنای عملیات مشترک و هم‌زمان در تمام ابعاد عملیات اطلاعاتی است. مثلاً ضعف در بعد پدافندی می‌تواند منجر به شکست در بعد آفندی شود. شایان‌ذکر است رسانه، جزء مهمی از جنگ‌های مدرن است.

دانشگاه پنسیلوانیا در مورد جنگ اطلاعات گفته است: «هر اقدامی برای انکار،تخریب، فاسد کردن اطلاعات دشمن و عملکرد آن باشد یا هر رفتاری برای حفاظت خود در برابر این‌گونه اقدامات.»

دن کول (Dan Kuehl)، استاد دانشگاه دفاع ملی واشنگتن، در تعریف جنگ اطلاعات گفته است: «درگیری با تلاش میان دو یا چند گروه در محیط اطلاعات.»

جنگ اطلاعات، استفاده از عملیات فیزیکی یا مجازی برای وادار کردن کشورها، سازمان‌ها و افراد به انجام دادن یا انجام ندادن چیزهایی است که به اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت شما کمک می‌کنند و درعین‌حال ممانعت از رقبایتان برای انجام دادن این کار به وسیله شما. درواقع این تعریف چیزهایی بیشتر از حمله به کامپیوترها با کدهای مخرب است. آزمایش لیتموس آن به این صورت است: اگر اطلاعات برای انجام دادن عملیاتی به‌کاربرده شود که با آن دیگری را وادار به کاری کنند که به سود حمله‌کننده باشد، آن عملیات، جنگ اطلاعات است.

تعریف فوق یک تعریف بین‌المللی است که سازمان‌ها، مردم و قابلیت‌ها را در برمی‌گیرد. به دولت‌ها، کارتل‌ها، شرکت‌ها، هکرها، تروریست‌ها و دیگر گروه‌ها و افراد فرصت می‌دهد که سهمی در آنچه موردحمله قرار گرفته است داشته باشند. هماهنگ کردن این تعریف با نیازهای این گروه‌ها بستگی به خودشان دارد.

 

هدف جنگ اطلاعات

هدف جنگ اطلاعات به دست آوردن قدرت برای تسلط به دیگران است؛ قدرت و نفوذ در قلب چنین روابطی. جنگ اطلاعات نیاز به تلاش دارد و تلاش، نیاز به کسب قدرت برای رسیدن به سود اقتصادی یا تسلط نظامی در میدان نبرد یا بازار دارد.

هدف جنگ اطلاعات، برتری اطلاعاتی و امن سازی سامانه‌های اطلاعاتی در برابر دشمن یا هدف موردنظر است؛ اما جنگ سایبری -به‌عنوان گونه‌ای از جنگ اطلاعات- می‌تواند چنین تعریف شود: جنگی با فناوری‌های بالا در بستر فضای سایبری. اصولاً این نوع، بر پایه‌ی ماشین‌ها است. به‌عنوان‌مثال می‌توان در این راستا از شناسایی ماهواره‌ها به‌عنوان جنگ سایبری به عنوان گونه‌ای ازجنگ اطلاعات، نام برد. ما در این معنا، جنگ سایبری را اعم از عملیات اطلاعاتی و حملات سایبری به منظور شناسایی و کسب اطلاعات دشمن گرفتیم. در حقیقت برخی ابعاد جنگ سایبری را می‌توان، جزو جنگ اطلاعات، قلمداد کرد. مثلا اگر حمله‌ سایبری به مرکزی صورت بگیرد و هدف آن، تغییر اطلاعات یا حذف اطلاعات باشد، قطعا این حملات، زیر شاخه جنگ اطلاعات است.

 

 

تاریخچه

جنگ اطلاعات؛ پدیده‌ی جدیدی نیست و از آغاز جامعه‌ی بشریت وجود داشته است. تأثیر این نوع جنگ با افزایش شدید اطلاعات جهانی و فضای سایبری، شدت گرفت. برای قرن‌ها، رمزنگاری، برای پنهان کردن و آشکار کردن پیام‌ها به کار می‌رفت. حتی لغت «cipher»،به معنای رمزنگاری از لغت عربی «صفر» به معنای «هیچ» مشتق شده است.

از سال 1970، پیشرفت‌های فوق‌العاده در ابزار جمع‌آوری، ذخیره، تحلیل و انتقال اطلاعات، به رمزنگاری و رمزگشایی کمک فراوانی کرد و همین امر، مقدمه‌ی انقلابی در امور نظامی شد. امور نظامی باید خود را با تغییراتی که در فناوری‌های مخابراتی، به وجود آمدند، وفق می‌دادند. فناوری‌های مخابراتی، توانایی انتقال فرهنگ را در قلمروی شهری و غیرنظامی، به دست آوردند.

شاید بتوان اولین جنگ اطلاعات که در بعد بین‌المللی صورت گرفت را جنگ خلیج، نام برد. در این جنگ از عملیات روانی، فریب نظامی، جنگ الکترونیک همراه با ترکیب عملیات هوایی، زمینی و دریایی با ارتباطات و جمع‌آوری اطلاعات، استفاده شد.

در حقیقت جنگ اطلاعات، نشان می‌دهد که اطلاعات، به‌تنهایی، عرصه‌ای جداگانه، سلاحی بالقوه و هدفی پرمنفعت، محسوب می‌شود. جنگی که مرزهای جغرافیایی در آن معنا ندارد. در این نوع جنگ، شاید بخش نظامی دیگر نتواند میدان نبرد را کنترل کند.

تئوری جنگ اطلاعات بر پایه‌ی قوانین فیزیک، اثر متقابل جوامع، اصول و ابزارهایی است که موجب توانمند کردن فرد برای کسب اطلاعات و برتری بر دشمن می‌شود. جنگ اطلاعات در زمان‌های صلح و جنگ [مرسوم]، به کار می‌رود. اساس جنگ اطلاعات از جنگ روانی، فریب و عملیات امنیتی، شکل گرفته است.

به‌راستی می‌توان گفت، نبرد جهانی در قرن 21، در عرصه‌ی اطلاعات است. انتشار یا خودداری از انتشار حقایق، تفسیر رویدادها، تحریف ایدئولوژی‌ها همگی موجب تشویق دشمن به واکنش می‌شود.

اشکال سنتی جنگ اطلاعات به 5 دسته تقسیم می‌شوند:

  • عملیات روانی
  • جنگ الکترونیک
  • تخریب فیزیکی
  • اقدامات امنیتی
  • حمله‌ی اطلاعاتی

 

عملیات روانی: در این نوع عملیات از اطلاعات برای تأثیر روی تفکر دشمن، استفاده می‌شود.

تخریب فیزیکی: در این نوع روش، جنگ اطلاعات با تأثیر روی سامانه‌های اطلاعاتی، قدرت تخریب پیدا می‌کند. ابزار این تخریب فیزیکی طیف وسیعی از بمب‌های مرسوم تا پالس‌های الکترومغناطیس را شامل می‌شود. در برخی نظریات دانشگاهی آمریکا، این کشور از این ناحیه، آسیب‌پذیر دانسته شده است. در اقدامات امنیتی، به دنبال دورنگه داشتن دشمن از فهم توانایی‌های نظامی و مقاصد خودی هستند.

  • تاکتیک‌های جنگ اطلاعات
  • تشخیص مسئله
  • تحریف حقایق
  • منحرف کردن اذهان
  • دلسرد کردن مردم

 

آناتومی جنگ اطلاعات

جریان آزاد اطلاعات میان دولت ملت‌ها، برای بخش تجاری، روابط بین‌الملل و اجتماعی و نظامی بسیار ضروری است. ارتباطات امروزی به اینترنت، وابستگی بسیاری دارد و اینکه ارتباطات از بخش‌های مختلف طیف الکترومغناطیس مانند رادیو و ماکرویو، یا ماهواره یا شبکه‌ها، استفاده می‌کند. ما در یک دنیای متصل هستیم، اما دیری نمی‌پاید که این امر به‌سوی بی‌ثباتی یا آشوب‌ها، منجر می‌شود. جنگ اطلاعات، ترکیبی از جنگ الکترونیک، جنگ سایبری، عملیات روانی برای دفاع و حمله است. جنگ الکترونیک، برای اختلال یا خنثی کردن تبادلات الکترومغناطیس، به کار می‌رود.

همچنین جنگ اطلاعات به دو نوع مستقیم و غیرمستقیم، است:

جنگ اطلاعات مستقیم: در این نوع جنگ، اطلاعات دشمن تغییر پیدا می‌کند، بدون اینکه دخالتی در کارکردهای تحلیلی و ادراکی، صورت بگیرد.

جنگ اطلاعات غیرمستقیم: در این نوع جنگ، اطلاعات دشمن از طریق دخالت در کارکردهای تحلیلی و ادراکی دشمن، تغییر پیدا می‌کند.

 

 

نتیجه

هدف جنگ اطلاعات کنترل و یا نفوذ بر عملکرد تصمیم گیران است. منطقه‌ی کنترلی می‌تواند مستقیما دستکاری شود در حالی که منطقه‌ی نفوذ تنها به صورت غیرمستقیم قابل دسترسی است. کنترل و نفوذ، عصاره‌ی قدرت هستند. از دیدگاه تجاری و صنعتی، داشتن بیشترین سهم بازار و سود، امکان انجام بهتر جنگ اطلاعاتی را فراهم می‌کند.

 

 

 

علل و عوامل پیدایش آسیب های اجتماعی و راه های پیشگیری از آن


علل و عوامل پیدایش آسیب های اجتماعی و راه های پیشگیری از آن

پیش گفتار

مطالعه انحرافات و کجروی های اجتماعی و به اصطلاح، آسیب شناسی اجتماعی (Social Pathology) عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه بی نظمی های اجتماعی. در واقع، آسیب شناسی اجتماعی مطالعه و ریشه یابی بی نظمی ها، ناهنجاری ها و آسیب هایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و...، همراه با علل و شیوه های پیش گیری و درمان آن ها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است.(1) به عبارت دیگر، مطالعه خاستگاه اختلال ها، بی نظمی ها و نابسامانی های اجتماعی، آسیب شناسی اجتماعی است؛ زیرا اگر در جامعه ای هنجارها مراعات نشود، کجروی پدید می آید و رفتارها آسیب می بیند. یعنی، آسیب زمانی پدید می آید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. عدم پای بندی به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی است.

از سوی دیگر، اگر رفتاری با انتظارات مشترک اعضای جامعه و یا یک گروه یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را ناپسند و یا نادرست قلمداد کنند، کجروی اجتماعی تلقّی می شود. سازمان یا هر جامعه ای از اعضای خود انتظار دارد که از ارزش ها و هنجارهای خود تبعیت کنند. اما طبیعی است که همواره افرادی در جامعه یافت می شوند که از پاره ای از این هنجارها و ارزش ها تبعیت نمی کنند. افرادی که همساز و هماهنگ با ارزش ها و هنجارهای جامعه و یا سازمانی باشند، «همنوا» و یا «سازگار» و اشخاصی که برخلاف هنجارهای اجتماعی رفتار کنند و بدان ها پای بند نباشند، افرادی «ناهمنوا» و «ناسازگار» می باشند. در واقع، کسانی که رفتار انحرافی و نابهنجاری آنان دائمی باشد و زودگذر و گذرا نباشد، کجرو یا منحرف نامیده می شوند. این گونه رفتارها را انحراف اجتماعی یا (Social Devianced) و یا کجروی اجتماعی گویند.(2)

حال سؤال این است که چگونه تشخیص دهیم رفتاری از حالت عادی و به اصطلاح نرمال خارج شده و به حالتی غیرنرمال و نابهنجار تبدیل شده است؟ ملاک ها و معیارهایی وجود دارد. با این معیارها و ملاک ها می توان تشخیص داد که رفتاری در یک سازمان، نهاد و یا جامعه ای عادی و مقبول و نرمال است، یا غیر عادی، غیرنرمال و نابهنجار. عمدتا چهار معیار برای این امر وجود دارد:

1. ملاک آماری: از جمله ملاک های تشخیص رفتار نابهنجار، روش توزیع فراوانی خصوصیات متوسط است که انحراف از آن، غیر عادی بودن را نشان می دهد. کسانی که بیرون از حد وسط قرار دارند، افراد نابهنجار تلقّی می شوند و رفتار آنان رفتاری غیرنرمال و انحرافی تلقی می شود. برای مثال، از نظر آماری وقتی گفته می شود که لباسی مُد شده، یعنی بیشتر افراد جامعه آن را می پوشند. بنابراین، صفتی که بیشتر افراد جامعه نپذیرند، خارج از هنجار تلقّی شده و غیر طبیعی و نابهنجار تلقّی می شود.

2. ملاک اجتماعی: انسان موجودی اجتماعی است که باید در قالب الگوهای فرهنگی و اجتماعی زندگی کند. اینکه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها، سنّت ها و انتظارات جامعه و یا نهاد و سازمان خاصی مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت می کند، معیار دیگری برای تشخیص رفتار نابهنجار و بهنجار است. یعنی رفتاری که مورد قبول افراد نباشد و مثلاً با پوشیدن لباس خاصی از سوی افراد جامعه با عکس العمل آنان مواجه شویم، این گونه رفتارها نابهنجار تلقّی می شود. البته، این معیار هم در همه جوامع امری نسبی است.

3. ملاک فردی: از جمله ملاک های تشخیص رفتار نابهنجار، میزان و شدت ناراحتی است که فرد احساس می کند. یعنی اگر این رفتار خاص، با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی سازمان خاصی مثلاً فرهنگیان و یا کل افراد جامعه ناسازگار باشد، یعنی به سازگاری فرد لطمه بزند و با عکس العمل افراد آن جامعه یا آن نهاد مواجه گردد، چنین رفتاری نابهنجار تلقّی می شود.(3)

4. ملاک دینی: علاوه بر این، در یک جامعه دینی و اسلامی، معیار و ملاک دیگری برای تشخیص رفتارهای بهنجار از نابهنجار وجود دارد؛ چرا که معیارهای مزبور، معیارهایی است که توسط افراد یک جامعه با قطع نظر از نوع اعتقادات، مورد پذیرش واقع می شود؛ یعنی افراد جامعه در خصوص ارزش یا هنجاری بودن موضوع خاص توافق نموده، در عمل به آن پای بندند و متخلفان را بسته به نوع و اهمیت هنجار، تنبیه می کنند. امّا در یک جامعه دینی و اسلامی معیارهای فوق برای ارزش های اجتماعی است و در آنجا کارایی دارد. معیار تشخیص ارزش ها و هنجارهای دینی به وسیله آموزه های دینی تعیین می شود. ممکن است رفتاری خاص در همان اجتماع هنجار تلقّی نشود و مرتکبان را کسی توبیخ و یا سرزنش نکند ولی در شرایطی خاص ارتکاب چنین عملی در یک جامعه دینی هنجارشکنی تلقّی شود. برای مثال، خوردن و آشامیدن در روزهای عادی و حتی در یک جامعه دینی هنجار شکنی تلقّی نمی شود. ولی اگر همین عمل در جامعه مذکور و در ماه مبارک رمضان و در ملأ عام صورت گیرد، تخطی از هنجارهای دینی تلقّی شده، مجازات سختی هم از نظر دینی و شرعی و هم از نظر اجتماعی در انتظار مرتکب چنین عمل ناپسندی می باشد.

بنابراین، معیار دیگر تشخیص رفتارهای نابهنجار و بهنجار در جامعه دینی، تطبیق و سازگاری و یا عدم تطبیق و ناسازگاری با آموزه ها و هنجارهای دینی است. اگر عمل و رفتاری با هنجارها و آموزه های دینی سازگار باشد، عملی بهنجار و اگر ناسازگار باشد، عملی نابهنجار تلقّی می شود.

حال سؤال این است که آسیب ها و انحرافات اجتماعی چگونه پدید می آیند و عوامل پیدایش آسیب ها و انحرافات اجتماعی کدامند؟ بررسی و ریشه یابی انحرافات اجتماعی از اهمیّت زیادی برخوردار است. انحرافات و مسائل اجتماعی امنیت اجتماعی را سلب و مانعی برای رشد و توسعه جامعه محسوب می شود. به طور کلی، هر رفتاری که از آدمی سر می زند، متأثر از مجموعه ای از عوامل است که به طور معمول در طول زندگی سر راه وی قرار دارد و وی را به انجام عملی خاص وادار می کند.

هر چند بررسی عمیق انحرافات اجتماعی مجال دیگری می طلبد، اما به اجمال، به چند عامل مهم پیدایش انحرافات اجتماعی اشاره می گردد.

عوامل به وجودآورنده انحراف و کجروی در جوامع مختلف یکسان نیست و مناطق از نظر نوع جرم، شدت و ضعف، تعداد، و نیز از نظر عوامل متفاوتند. این تفاوت ها را می توان در شهرها، روستاها و حتی در مناطق مختلف و محله های یک شهر مشاهده کرد. در هر جامعه و محیطی سلسله عواملی همچون شرایط جغرافیایی، اقلیمی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی، موقعیت خانوادگی، تربیتی، شغلی و طرز فکر و نگرش خاصی حاکم است که هر یک از این ها در حسن رفتار و یا بدرفتاری افراد مؤثر است.

شهرنشینی لجام گسیخته، گسترش حاشیه نشینی و فقر، اتلاف منابع و انرژی را به دنبال دارد. حاشیه نشینی در شهرها، با جرم رابطه مستقیم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعی ساکن شهرهای بزرگ، تورّم و گرانی هزینه های زندگی، موجب می شود تا افراد غیر کارآمد که درآمدشان زندگی ایشان را کفاف نمی دهد، برای تأمین نیازهای خود، دست به هر کاری هر چند غیر قانونی بزنند. از دیگر عوامل محیطی جرم، می توان فقر، بیکاری، تورّم و شرایط بد اقتصادی نام برد که بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروه ها و نهادها تأثیر گذاشته و آنان را تحت تأثیر قرار می دهد.(4)

در پیدایش انحرافات اجتماعی و رفتارهای نابهنجار و آسیب زا عوامل متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینه ساز می تواند مؤثر باشد:

عوامل فردی: جنس، سن، وضعیت ظاهری و قیافه، ضعف و قدرت، بیماری، عامل ژنتیک و....

عوامل روانی: حساسیت، نفرت، ترس و وحشت، اضطراب، کم هوشی، خیال پردازی، قدرت طلبی، کم رویی، پرخاشگری، حسادت، بیماری های روانی و...

عوامل محیطی: اوضاع و شرایط اقلیمی، شهر و روستا، کوچه و خیابان، گرما و سرما و....

عوامل اجتماعی: خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بی کاری، شغل، رسانه ها، مهاجرت، جمعیت و... .

از آنجا که ممکن است در پیدایش هر رفتاری، عوامل فوق و یا حتی عوامل دیگری نیز مؤثر باشد، از این رو، نمی توان به یک باره فرد بزهکار را به عنوان علت العلل در جامعه مقصر شناخت و سایر عوامل را نادیده گرفت.

اگر فرد، هر چند برای سرگرمی و تنوع و تفرّج دست به بزهکاری بزند، این کار وی کم کم زمینه ای خواهد بود تا به سمت و سوی بزهکاری سوق یابد. دلیل عمده این کار، چگونگی شروع به انجام عمل بزهکارانه و کشیده شدن فرد به این راه است. افراد بزهکار افرادی هستند که همه زمینه ها و شرایط لازم برای انحراف در آنان وجود دارد. مهم ترین عامل در انحراف افراد و ارتکاب عمل نابهنجار، فردی است که موجب سوق یافتن وی به سمت بزهکاری می شود؛ چرا که فردی که می خواهد اولین بار دست به بزهکاری بزند، نیازمند فردی است که او را راهنمایی کرده و به این سمت هدایت نماید.

دومین عامل، امکانات و شرایطی است که فرد در اختیار دارد و زمینه ارتکاب وی را برای اعمال خلاف اجتماع فراهم می آورد.

فقر در خانواده، عدم تأمین نیازهای اساسی خانواده، دوستان ناباب، محیط آلوده و...نیز از عوامل روی آوری فرد به بزهکاری است.

در عین حال، به طور مشخص می توان عوامل عمده زیر را به عنوان بسترها و زمینه های پیدایش انحرافات اجتماعی و یا هر رفتار نابهنجار نام برد؛ عواملی که نقش بسیار تعیین کننده ای در پیدایی هر رفتاری، اعم از بهنجار و یا نابهنجار، ایفا می کنند. در عین حال، مهم ترین عامل یعنی خود فرد نیز نقشی تعیین کننده ای در این زمینه بازی می کنند.

اجمالاً، علل و عوامل پیدایش آسیب های اجتماعی، به ویژه در میان نوجوانان و جوانان را می توان به سه دسته عمده تقسیم نمود: 1. عوامل معطوف به شخصیت؛ 2. عوامل فردی؛ 3. عوامل اجتماعی.

الف. عوامل شخصیتی

این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل روانی، شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آن ها اشاره می شود:

ویژگی های شخصیتی افراد بزهکار و کجرو

معمولاً ویژگی های شخصیتی افراد بزهکار، بی قاعدگی رابطه و ارتباط میان فرد و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعی است، ولی معمولاً از نظر مرتکب و عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، این گونه رفتارها ناپسند شمرده نمی شود. افراد روان رنجور و روان پریش نسبت به ارزش ها، هنجارها و مقررات اجتماعی بی تفاوت بوده و کمتر آن ها را رعایت می کنند. اعمال و شیوه های رفتاری این گونه افراد نظام اجتماعی را متزلزل و گاهی نیز مختل می کند و موجب می شود که رعایت ارزش های اخلاقی و هنجارها در جامعه و نزد سایر افراد زیرسؤال رفته و آن را به پایین ترین سطح عمل تنزل دهد.

برخی از مشخصه های بارز و برجسته شخصیتی این گونه افراد، خودمحوری، پرخاشگری، هنجارشکنی، فریبندگی ظاهری و عدم احساس مسئولیت می باشد. این گونه افراد به پیامد عمل خود نمی اندیشند، در کارهای خود بی پروا و بی ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوت های خود یک سویه می باشند. این نوع شخصیت ها عمدتا از محیط اجتماع، خانه و مدرسه فرار کرده، پای بند قواعد، مقررات و هنجارهای اجتماعی نیستند و به دنبال هر چیزی می روند که جلب توجه کند. حتی در پوشش و سبک و شکل ظاهری خویش، به ویژه در شیوه لباس پوشیدن، آرایش مو و صورت به گونه ای که خلاف قاعده و خلاف سبک مرسوم سایر افراد اجتماع باشد، عمل می کنند تا جلب توجه نمایند.

گروهی از افراد بزهکار و کجرو نیز ویژگی های شخصیتی دیگری دارند؛ خودمحور و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات آنان توجه نمی کنند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان، قدرت، زیبایی و روابط عاشقانه آرمانی سرگرم اند. اغلب این افراد والدینی داشته اند که از نظر عاطفی نسبت به آنان بی توجه اند یا سرد و طردکننده بوده و یا بیش از حدّ به آنان محبت کرده و ارج می نهند.

آنان به علت سرکوب خواسته ها و فقدان ارضای تمایلات درونی، از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار نظیر فرار از خانه، ترک تحصیل، سرقت و اعتیاد گرایش پیدا می کنند.

گروهی نیز افرادی برون گرا و به دنبال لذت جویی آنی هستند، دَم را غنیمت می شمارند، دوست دارد در انواع میهمانی ها و جشن ها شرکت کنند، تشنه هیجان و ماجراجویی اند، به همین دلیل برای لذت جویی دست به اعمال خلاف و بزهکارانه می زنند.

سرانجام گروهی از افراد بزهکار نیز مشخصه بارزشان، پرجوش و خروشی و بیان اغراق آمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خودمدارانه و تأثیرپذیری از دیگران است. این گونه شخصیت ها برای آنکه «خود»ی نشان دهند، هر تجربه ای را حتی اگر برای آنان گران تمام شود، انجام می دهند. هیجان طلبی، ماجراجویی، تنوع طلبی، کنجکاوی، استقلال طلبی افراطی، خودباختگی احساسی و غلبه کنش های احساسی بر کنش های عقلانی از جمله مشکلات رفتاری است که فرد را به سوی موقعیت های خطرزا و ارتکاب اعمال بزهکارانه رهنمون می کند.

از دیگر مشکلات روحی روانی که منجر به رفتارهای ضداجتماعی می شود، می توان به ضعف عزّت نفس، احساس کهتری، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی و اختلال خلقی اشاره نمود. چنین افرادی معمولاً مستعد انجام رفتارهای نسنجیده و انحرافی هستند.

ب. عوامل فردی

در حوزه عوامل فردی، می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

1. آرزوهای بلند؛

2. خوش گذرانی و لذت طلبی؛

3. قدرت، استقلال و عافیت طلبی؛

4. زیاده خواهی؛

5. بی بندوباری و لاابالی گری؛

6. بی هویتی و بی هدفی در زندگی.

افراد گاهی اوقات برای رسیدن به آمال و آرزوهای بلند و دست نیافتنی و مدینه فاضله ای که رسانه های ملی و یا ماهواره ها تبلیغ می کنند، مرتکب جرایم می شوند. گاهی اوقات هم ارتکاب جرایم را فقط یک کار تفنّنی و به عنوان گذران اوقات فراغت می دانند با اینکه ممکن است در خانه و محیط اطراف خود مشکل حادی هم نداشته باشند که آنان را مجبور به ارتکاب رفتار نابهنجار نماید، ولی فقط به خاطر اینکه در چند روز زندگی خوش باشند، دست به ارتکاب اعمال خلاف عرف و اجتماع می زنند.

گاهی نیز افراد از نعمت خانواده و والدین عاطفی برخوردارند، اما به خاطر شکست در تحصیلات و ناتوانی در ادامه تحصیل، تحقیر معلمان و فشارهای بی مورد والدین مجبور می شوند خود را به گونه ای دیگر نشان دهند و به اصطلاح «خودی» نشان دهند. و این حکایت از میل به استقلال طلبی، قدرت طلبی و یا عافیت طلبی در نوجوانان و جوانان دارد که به دلیل عدم ارضای صحیح آن دست به ارتکاب اعمال ناشایست می زنند.(5)

عده ای از نوجوانان نیز به دلیل روحیه تنوع طلبی و زیاده خواهی و عدم تربیت صحیح و عدم هدایت درست این غریزه طبیعی، دست به اعمال خلاف می زنند.

گاهی هم عده ای ممکن است دارای زندگی مرفهی باشند و هیچ گونه کمبود مالی و عاطفی نداشته باشند، ولی به دلیل این که روحیه فاسدی دارند و به اصطلاح بی بند و بار و بی هویت اند و یا هدفی در زندگی ندارند، میل به بزهکاری پیدا می کنند.

ج. عوامل اجتماعی

در بررسی آسیب ها و انحرافات اجتماعی، به عنوان یک پدیده اجتماعی، به علل اجتماعی انحرافات می پردازیم. به هر حال، عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند که در اینجا به برخی از آن ها اشاره می گردد:

1. عدم پای بندی خانواده ها به آموزه های دینی

مطالعات و تحقیقات نشان می دهد تا زمانی که اعضای جامعه پای بند به اعتقادات مذهبی خود باشند، خود و فرزندانشان به فساد و بزهکاری روی نمی آورند. در پژوهشی که توسط مرکز ملی تحقیقات اجتماعی کشور مصر در سال 1959 صورت گرفته است، 72 درصد نوجوانان بزهکار، که به دلیل سرقت و دزدی توقیف و یا زندانی شده بودند، نماز نمی گزاردند و 53 درصد آنان در ماه رمضان روزه نمی گرفتند.(6) به هر حال، این اندیشه که کاهش ایمان مذهبی یکی از علل عمده افزایش نرخ جرم در جوامع پیشرفته و غربی است، نظری عمومی است. تحقیقات صورت گرفته در کشور نیز مؤید همین نظریه است.

بنابراین، افزایش انحرافات اجتماعی می تواند ناشی از عدم پای بندی خانواده ها به آموزه های دینی باشد.

2. آشفتگی کانون خانواده

از دیگر مؤلفه های مهم در سوق یافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوی بزهکاری و انحرافات اجتماعی، گسسته شدن پیوندهای عاطفی و روحی میان اعضای خانواده است. هر چند در بسیاری از خانواده ها، پدر و مادر دارای حضور فیزیکی هستند، اما متأسفانه حضور وجودی و معنوی آنان برای فرزندان محسوس نیست. در چنین وضعیتی، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هیچ نظارت، ضابطه و قانون خاصی در خانوده صورت می گیرد. روشن است که چنین وضعیتی زمینه را برای خلأ عاطفی فرزندان فراهم می کند.

در برخی از خانواده ها پدر، مادر و یا هر دو، بنا به دلایلی همچون طلاق و جدایی، مرگ والدین و... نه حضور فیزیکی دارند و نه حضور معنوی. در این گونه خانواده ها که با معضل طلاق و جدایی مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده، هیچ هدایت کننده ای در جریان زندگی نداشته، در پاره ای از موارد به دلیل نیافتن پناهگاه جدید، در دریای موّاج اجتماع، گرفتار ناملایمات می شوند.(7)

علاوه بر طلاق، مرگ پدر و یا مادر نیز بسان آواری سهمگین بر کانون و پیکره خانواده سایه افکنده، و در برخی موارد به دلیل بی توجهی یا کم توجهی به فرزندان و جایگزین شدن عنصر نامناسب به جای فرد از دست رفته، ضعیف شدن فرایند نظارتی خانواده، افزایش بیمارگونه بحران های روحی و روانی فرزندان و... موجب روی آوری فرد به ناهنجاری ها و انحرافات اجتماعی می شود.

بر اساس نتایج یک پژوهش، 47 نفر از جامعه آماری به نحوی از انحا از جمله عوامل کلیدی و مهم بزهکاری خویش را والدین، خانواده، بی توجهی، بی موالاتی و عدم نظارت آنان دانسته اند؛ به عبارت دیگر، از نظر آنان والدین ایشان در بزهکاری شان نقش داشته اند.(8)

بر اساس نظریه «کنترل» دورکیم که معتقد است ناهمنوایی و هنجارشکنی و کجروی افراد ریشه در عدم کنترل صحیح و کارای آنان دارد، به طوری که هرچه میزان کنترل اجتماعی بیشتر باشد و نظارت های گوناگون از راه های رسمی و غیررسمی، بیرونی و درونی، مستقیم و غیرمستقیم توسط والدین و جامعه وجود داشته باشند و حساسیت مردم و مسئولان افزایش یابد، میزان همنوایی مردم بیشتر خواهد بود، نیز بیانگر همین مسئله است که آشفتگی کانون خانواده یکی از عوامل مهم سوق یافتن فرزندان به سوی انحرافات اجتماعی است.

همچنین با توجه به پژوهش های صورت گرفته در این زمینه، سارقان عمده عوامل سارق شدن خویش را «بد رفتاری، بداخلاقی، بی تفاوتی، بدزبانی و عدم برآورده شدن انتظارات از سوی همسر، خانواده و والدین» دانسته اند.(9)

در یک پژوهش، حدود 68 درصد سارقان معتقدند که والدینشان در گرایش آنان به سرقت نقش داشته اند.

با توجه به همین پژوهش، عدم رضایت از رفتار والدین، تربیت ناصحیح، عدم کنترل و نظارت بر فرزندان، مشکلات عاطفی ناشی از فوت یکی از والدین، بی تفاوتی والدین، بی سوادی آنان و... جملگی حکایت از عدم امکان و یا عدم کنترل و نظارت فرزندان توسط والدین داشته و از آن رو که ارتباط صمیمانه والدین با فرزندان در این پژوهش به میزان قابل توجهی کم بوده و والدین نسبت به فرزندان خویش بی توجه بوده اند، این گونه رفتارها موجب سرخوردگی فرزندان شده، زمینه ساز بروز مشکلات رفتاری برای آنان شده است. روی آوری به سرقت یکی از راه های برون رفت از نظر جوانان در این پژوهش تلقّی شده است.(10)

3. طرد اجتماعی

چگونگی برخورد دوستان، افراد فامیل و همسایگان با فرد بزهکار، در نوع نگاه متقابل وی با دیگران تأثیر بسزایی دارد. در مجموع، اگر این برخوردها قهرآمیز و به صورت طرد فرد از محیط اجتماعی باشد، جدایی وی از جامعه سرعت بیشتری می یابد. این نوع برخورد، همواره به عنوان هزینه ارتکاب هر جرمی مدّنظر است. علاوه بر این، افرادی که دارای منزلت و پایگاه اجتماعی پایینی هستند و یا از نقص عضو، بیماری جسمی، روحی، و مشاغل پایین خود یا والدین شان رنج می برند، نیز از سوی افراد جامعه مورد بی مهری قرار گرفته و ناخواسته طرد می شوند. این گونه افراد برای جبران این نوع کمبودها، و شاید هم برای رهایی از این گونه بی مهری ها و معضلات، دست به ارتکاب جرایم و انواع انحرافات اجتماعی می زنند.(11)

4. نوع شغل

از دیگر متغیرهایی که در مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در زمینه ارتکاب بزهکاری و انحرافات اجتماعی نقش بسزایی دارد، و مورد تأکید قرار گرفته است، ارتباط نوع شغل افراد با انحراف و بزهکاری است. همواره رابطه ای بین وضع فعالیت و شغل فرد با نوع رفتارهای وی وجود دارد. گرچه بین بی کاری و سابقه جرم و زندانی و دفعات ارتکاب جرم، رابطه معناداری مشاهده می شود، ولی این امر بدین معنا نیست که لزوما بیکاری علت تکرار جرم باشد؛ زیرا ممکن است این رابطه به صورت معکوس باشد؛ یعنی کسانی که بیشتر مرتکب جرم می شوند، بیشتر شغل خود را از دست داده و بیکار می شوند. در یک مطالعه، 79 نفر، که بر اثر زندان شغل خود را از دست داده بودند، دارای دلایل متفاوتی بودند. از جمله، بی اعتماد شدن مدیریت، (38 نفر)، مقررات مربوط به کارکنان دولت (19 نفر)، غیبت طولانی از محیط کار (12 نفر) و از دست دادن سرمایه (10 نفر).(12)

از جمله نکات مهم در نوع شغل، حساس بودن و اهمیت شغل است. هر چه شغل فرد مهم تر و از حساسیت بیشتری برخوردار باشد، هزینه ارتکاب جرم نیز افزایش می یابد. این مهم در خصوص مشاغل دولتی حایز اهمیت است. در حالی که، بیشتر مشاغل مستقل چنین حساسیتی ندارند و مجازات زندان موجب از دست دادن شغل مذکور نمی شود. بر اساس نتایج یک تحقیق، با افزایش مدت زندان و حبس، دفعات از دست دادن شغل افراد نیز افزایش می یابد.(13)

علاوه بر این، مشاغل دارای اعتبار و منزلت اجتماعی پایین و کم درآمد نیز موجب می شود که فرد صاحب چنین شغلی برای جبران هزینه های زندگی و افزایش اعتبار و یا منزلت خویش به شغل های دوم و سوم روی آورده، و ناخواسته از خانه، کاشانه، زن و فرزندان و تربیت آنان غافل شده، موجبات گسست، تلاشی خانواده و انحرافات آنان را فراهم آورد. در یک پژوهش از میان سارقان، بالاترین تراکم مشاغل افراد سارق، مربوط به مشاغل کارگری، رانندگی و دامداری بوده است. عموما مشاغل افراد سارق، از نوع مشاغل سطح متوسط به پایین جامعه است. این نوع مشاغل عموما پرزحمت و کم درآمد می باشد.(14)

5. بی کاری و عدم اشتغال

از دیدگاه جامعه شناسان و روان شناسان بی کاری یکی از ریشه های مهم بزهکاری و کجروی افراد یک جامعه است. بی کاری موجب می شود که افراد بیکار جذب قهوه خانه ها و مراکز تجمع افراد بزهکار شده، به تدریج، به دامان انواع کجروی های اجتماعی کشیده شوند.

علاوه براین، چون بی کاری زمینه ساز بسیاری از انحرافات اجتماعی است، افراد با زمینه قبلی و برای کسب درآمد بیشتر دست به سرقت می زنند؛ چرا که فرد به دلیل نداشتن شغل و درآمد ثابت برای تأمین مخارج زندگی مجبور است به هر طریق ممکن زندگی خود را تأمین نماید. از نظر چنین فردی، بزهکاری به ظاهر معقول ترین و بهترین این راه هاست. حاصل تحقیقات صورت گرفته نیز حکایت از تأثیر قاطع بی کاری و فقر بر افزایش بزهکاری دارد.(15)

6. فقر و مشکلات معیشتی

در میان علل و عوامل پیدایش بزهکاری و ارتکاب انحرافات اجتماعی، عامل فقر و مشکلات معیشتی و اقتصادی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. عدم بضاعت مالی مکفی خانواده ها و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای طبیعی و ضروری مانند فراهم ساختن امکان ادامه تحصیل حتی در مقطع متوسطه، تأمین پوشاک مناسب، متنوع و متناسب با سلیقه و روحیه آنان و... زمینه ساز بروز دل زدگی، سرخوردگی، ناراحتی های روحی، دل مشغولی، افسردگی و انزواطلبی را در فرزندان فراهم می سازد.

این امر موجب می شود تا این افراد برای التیام ناراحتی های ناشی از مشکلات خود از طریق مستقیم و یا غیرمستقیم، به اقداماتی دست بزنند و خود درصدد حل مشکل خویش برآیند. در نتیجه، بسیاری از این افراد برای رهایی از بند گرفتاری ها، دست به ارتکاب اعمال ناشایست می زنند.

از سوی دیگر، امروزه فشارها و مشکلات اقتصادی، احتمال دو شغله بودن یا اشتغال نان آوران خانواده در مشاغل کاذب یا غیر مجاز را افزایش داده است. همین مسئله منجر به کم توجهی آنان نسبت به نیازهای جوانان، رفع مشکلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آن ها گردیده است. در این زمینه، انعکاس شرایط افسانه ای برخی زندگی ها و نمایش فاصله های طبقاتی توسط رسانه ها نقش مؤثری در ازدیاد این مشکل دارند.(16)

در یک پژوهش صورت گرفته در استان قم در ارتباط با علل و عوامل سرقت در میان جوانان قمی، سارقان مورد مطالعه چنین پاسخ داده اند:(17)

«اگر شغل مناسبی داشتم»؛ «اگر از نظر مالی بی نیاز بودم» و «اگر مسکن مناسبی داشتم» دست به سرقت نمی زدم.

از سوی دیگر، بر اساس یافته های همین پژوهش، حدود 47 درصد افراد یا بی کارند و یا فاقد درآمد و حدود 69 درصد افراد سارق و خانواده های ایشان در این پژوهش، زیر خط فقر قرار دارند! در حالی که، به گزارش بانک جهانی میانگین شهروندان ایرانی که زیر خط فقر زندگی می کنند از 47 درصد در سال 1357 (1978) به 16 درصد در سال 1378 (1999) کاهش یافته است.(18)

علاوه بر این، پژوهش های نظری نیز مؤید این دیدگاه است که فقر زمینه ساز بسیاری از معضلات اجتماعی است. برای نمونه، از نظر مرتون هنگامی که افراد نتوانند وسایل لازم را برای رسیدن به هدف های موردنظر در اختیار داشته باشند (و یا جامعه در اختیار ایشان قرار ندهد)، و هدف اصلی فراموش شود، افراد اهداف و آرمان های موردنظر جامعه را نمی توانند با پیروی از راه های مجاز و نهادی شده تعقیب کنند، از این رو، دزدی، فریب کاری، فساد، رشوه، و ارتکاب انواع جرایم در جامعه افزایش می یابد.(19)

7. دوستان ناباب

گروه همسالان و دوستان الگوهای مورد قبول یک فرد در شیوه گفتار، کردار، رفتار و مَنِش هستند. فرد برای اینکه مقبول جمع دوستان و همسالان افتد و با آنان ارتباط و معاشرت داشته باشد، ناگزیر از پذیرش هنجارها و ارزش های آنان است. در غیر این صورت، از آن جمع طرد می شود. از این رو، به شدت متأثر از آن گروه می گردد، تا حدّی که اگر بنا باشد در رفتار فرد تغییری ایجاد شود یا باید هنجارها و ارزش های آن جمع را تغییر داد یا ارتباط فرد را با آن گروه قطع کرد. تأثیر گروه همسالان، همفکران، همکاران و دوستان در رشد شخصیت افراد کمتر از تأثیر خانواده نیست؛ چرا که فرد پس از خانواده، منحصرا زیر نفوذ گروه قرار می گیرد. بدین روی، اگر فردی با گروهی از معتادان رابطه برقرار کند و با آنان دوست شود، به تدریج تحت تأثیر رفتار آنان قرار می گیرد و معتاد می شود؛ چون از سویی، ملاک پذیرش و قبول فرد توسط یک گروه و جمع، پذیرفتن فرهنگ آن هاست و از سوی دیگر، معتادان هم علاقه مندند که مواد مخدّر را به طور دسته جمعی استعمال کنند که هم در موقع استعمال مصاحبی داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماع بر خود بکاهند. از این رو، معتادان علاقه مندند که دوستان و همسالان خود را به جرگه اعتیادشان بکشانند. در این صورت، اگر نوجوانی از تعلیم و تربیت مقدّماتی و صحیح خانوادگی محروم باشد و خانواده اش او را از مضرّات اعتیاد مطلع نکرده باشند و در محیط اعتیاد زندگی کند و با دوستان معتاد نیز سر و کار داشته باشد، احتمال اینکه معتاد شود زیاد است.(20) همین فرایندِ تأثیر گروه بر فرد در سایر انواع بزهکاری به غیر از اعتیاد نیز صادق است.

ساترلند در نظریه «انتقال فرهنگی کجروی» خود بر این نکته مهم تأکید می کند که رفتار انحرافی همانند سایر رفتارهای اجتماعی، از طریق معاشرت با دیگران یعنی منحرفان و دوستان ناباب آموخته می شود و همان گونه که همنوایان از طریق همین ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزش های فرهنگی آن گروه و جامعه را پذیرفته، خود را با آن انطباق می دهند، افراد در ارتباط با دوستان ناباب و هنجارشکن، به سمت و سوی ناهمنوایی سوق داده می شوند.(21)

این نظریه تأکید می کند که فرد منحرف تنها با هنجارشکنان، و فرد همنوا تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد، بلکه هر انسانی با هر دو دسته این افراد سر و کار دارد. اما اینکه کدام یک از آن دو گروه، فرهنگ خود را منتقل می کنند و تأثیر می گذارند، معتقد است که به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که این عوامل عبارتند از:

1. شدت تماس با دیگران: احتمال انحراف فرد در اثر تماس با دوستان یا اعضای خانواده منحرف خود، به مراتب بیشتر است تا در اثر تماس با آشنایان یا همکاران منحرف خود؛

2. سن زمان تماس: تأثیرپذیری فرد از دیگران در سنین کودکی و جوانی بیش از زمان های دیگر و سایر مقاطع سنی است؛

3. میزان تماس با منحرفان در مقایسه با تماس با همنوایان: هرچه ارتباط و معاشرت با کج رفتاران نسبت به همنوایان بیشتر باشد، به همان میزان احتمال انحراف فرد بیشتر خواهد بود.(22)

علاوه بر این، پژوهش های میدانی نیز مؤید همین سخن است. در یک پژوهش، 50 درصد بزهکاران و سارقان اظهار کرده اند که دوستان ایشان توسط پلیس دستگیر شده اند و نیز حدود 47 درصد از آنان، تیپ دوستانشان نوعا افراد خلافکار بوده اند! 5/87 درصد از آنان نیز اظهار کرده اند که دوستان ناباب نقش زیادی در سارق شدن افراد دارند. و 53 درصد از همین افراد اظهار کرده اند که به خاطر جلب توجه دوستانشان دست به سرقت زده اند.(23)

در این خصوص سخنان رهبران دینی نیز شنیدنی است. در سخنان پیامبرگرامی صلی الله علیه و آله آمده است: «المرءُ علی دین اخیه»؛(24) هر انسانی بر شیوه و طریقه دوست و رفیق خود زندگی می کند.

از این رو، رهبران دینی ما را از ارتباط و معاشرت با افراد منحرف و بزهکار و دوستان ناباب باز می دارند. حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: «مُجالسةُ اهل الهوی منساةُ للایمان و محضرة للشیطان.»؛(25) همنشینی با هواپرستان ایمان را به دست فراموشی می سپارد و شیطان را حاضر می کند.

همچنین امام صادق علیه السلام می فرمایند: «لاتصحبوا اهل البدع و لاتجالسوهم فتصیروا عند النّاس کواحدٍ منهم»؛(26) با افراد منحرف همنشینی و معاشرت نداشته باشید؛ زیرا همنشینی با آنان موجب می شود که مردم شما را یکی از آنان به شمار آورند.

8. محیط

محیط نیز از جمله عوامل تأثیرگذار در پیدایش رفتارهای شایسته و یا ناشایست است. اگر در منزل و خانه، کوچه، خیابان و مدرسه، و محیط پیرامون زمینه و شرایط مساعدی برای بزهکاری وجود داشته باشد، فردی را که آمادگی انحراف در او وجود دارد، به سوی جرم و ارتکاب رفتار بزهکارانه سوق می دهد.

در پیدایش هر جرمی، با تحلیل دقیق، به این نتیجه می رسیم که محیط اجتماعی بستر کاملاً مناسبی برای فرد بزهکار فراهم آورده و عامل مهمی برای پیدایش رفتار مجرمانه توسط وی بوده است. اگر فساد و تباهی و بی بند و باری بر جامعه حاکم باشد، افراد مستعد در گرداب تباهی های آن اسیر می شوند و اگر نظام اجتماعی بر معیارها و الگوهای ارزشی استوار باشد و برنامه های هدف دار و مشخصی طرح ریزی گردد، امکان انحراف اجتماعی در جامعه و در میان افراد بسیار ضعیف خواهد بود. به گفته یکی از محققان، محیط در شکل گیری شخصیت و منش انسان نقش بسیار تعیین کننده و مؤثری ایفا می کند و رفتار انسان که نشانه ای از شخصیت و منش اوست، تا حد زیادی، ناشی از تربیت اکتسابی از محیط است.(27) بنابراین، محیط آلوده، افراد را آلوده و محیط سالم و با نشاط، زمینه ساز رشد و شکوفایی و شادابی و نشاط افراد است.

9. فقر فرهنگی و تربیت نادرست

از دیگر عواملی که موجب سوق یافتن جوانان به سوی انحرافات اجتماعی است، فقر فرهنگی و محدودیت ها و تبعیض های ناشی از فقر فرهنگی می باشد. از عوامل مهم پیدایش بزهکاری، سطح و طبقه اجتماعی و فرهنگی خانواده هاست. چنان که سطح تحصیلات (بی سوادی و یا کم سوادی اعضای خانواده)، سطح پایین و نازل منزلت اجتماعی خانواده، ناآگاهی اعضای خانواده به ویژه والدین از مسائل تربیتی، اخلاقی و آموزه های مذهبی، عدم همنوایی خانواده با هنجارهای رسمی و حتی غیررسمی جامعه، هنجارشکنی اعضای خانواده و اشتهار به این مسئله و مسائل دیگری از این دست مؤلفه هایی هستند که در قالب فقر فرهنگی خانواده در ایجاد شوک های روانی و روحی بر فرزندان نوجوان و جوان مؤثر است و انگیزه ارتکاب انواع جرایم آنان را دوچندان می کند.

تبعیض جنسیتی و یا تبعیض بین فرزندان نیز از جمله عوامل مهم فقر خانوادگی است. بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنان و دلسردی آنان از زندگی می شوند. تبعیض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیض آمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا به عکس، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین می شود.

تبعیض در خانه با روحیه حساس و عزّت نفس فرزندان منافات دارد و خسارات جبران ناپذیری را بر روح و روان آنان وارد می کند و با ایجاد بحران های روحی و سرخوردگی، آنان را به سوی عکس العمل های منفی نظیر سرقت، اعتیاد و فرار از خانه سوق می دهد.(28)

همان گونه که عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان می تواند عامل بروز ناهنجاری های رفتاری در فرزندان شود، توجه بیش از حدّ متعارف و در اختیار قرار دادن امکانات رفاهی زیاد هم می تواند زمینه بروز ناهنجاری های رفتاری در آنان شود.

در شیوه فرزندسالاری، اغلب تمایالات و خواسته های فرزندان محقق می شود، از این رو، به محض ایجاد مشکلات و بحران ها و فشارهای زندگی، که در آن امکان تحقق برخی از نیازها سلب می شود و یا در شرایطی که خواسته های فرزند به افراط می گراید و والدین با آن مخالفت می نمایند، فرزند به دلیل تربیت شدید عاطفی، روحیه عدم درک منطقی شرایط، نازپروری و بی تحملی در برابر مخالفت والدین، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده می گردد و سرانجام می تواند زمینه ارتکاب انواع جرایم را فراهم سازد.(29)

10. رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی

رسانه های دیداری، شنیداری و مکتوب می توانند از جمله مؤلفه های در خور توجه در ایجاد انگیزه روی آوری جوانان به سمت و سوی بزهکاری و رفتارهای انحرافی باشند. بررسی ها نشان داده اند در ظرف چند سال اخیر و در پی ورود برخی مطبوعات زرد (= مبتذل، عامه پسند و جنجالی) به عرصه رسانه های کشور و استفاده این نشریات از عناوین جنجالی و هیجانی و همچنین بهره گیری از شخصیت های سینمایی و هنری و درج اخبار بی محتوا و توأم با بزرگ نمایی، انعکاس بیش از حدّ اخبار مربوط به بازیگران سینما و توجه مفرط به اخبار و حوادث، توجه تعداد قابل توجهی از نوجوانان و جوانان به مطالب مندرج در آن ها جلب شده است. این مسئله موجبات فراهم آوردن زمینه های آسیب های اجتماعی مختلف شده است.

از سوی دیگر، پخش شمار قابل توجهی از سریال های تلویزیونی، از طریق صدا و سیما و یا شبکه های ماهواره ای خارجی، با مضامین زندگی های مجردگونه غربی توأم با جذابیت، نشاط، رفاه، موفقیت و به طور کلی با تصویرسازی مثبت از این نوع زندگی های از هم گسیخته، نقش مؤثری در تقویت انگیزه گریز از قید و بندهای خانوادگی و هنجارها، و ارتکاب جرایم اجتماعی ایفا کرده است.(30)

نقش رسانه های جمعی، به ویژه ماهواره و اینترنت در رواج بی بند و باری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پای بندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی حایز اهمیت است.(31)

نتیجه گیری

نوجوانی و جوانی یکی از مهم ترین مراحل زندگی آدمی محسوب می شود و آخرین مرحله تحوّل شناختی و گذار از مرحله «پیرو دیگران بودن» به دوره «مستقل بودن» است؛ دوره ای که نوجوان به هویّت واقعی خویش دست می یابد. نوجوان با خود می گوید: «اکنون من دیگر کودک نیستم، یک بزرگ سالم.» در این مرحله، دیگر والدین نمی توانند به او کمک چندانی بکنند؛ چه اینکه وی الگوهای خود را در جای دیگری جست وجو می کند. میل به اظهار وجود و اثبات خود یکی از طبیعی ترین حالات روانی دوره نوجوانی و جوانی است.

نوجوان و جوانی که دوره کودکی را پشت سر گذارده، باید خود را برای زندگی مستقل اجتماعی آماده نماید. تحقق این موضوع، پیش از هر چیز، مستلزم یافتن هویّت خویشتن است. اینک او خود را یافته است. اگر بزرگ سالان ویژگی های این دوره زندگی او را بشناسند و با آنان برخوردی مناسب داشته باشند، هم نوجوانان به هویّت خویش دست می یابند و هم بزرگ سالان کمتر احساس نگرانی می کنند. از این رو، می توان گفت: بیشتر انحرافات نوجوانان و جوانان ریشه در ناکامی های اولیه زندگی دارد.

امام صادق علیه السلام با بیان حکیمانه ای به این دوره از زندگی نوجوان اشاره می کنند و می فرمایند: «اَلْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سنین وَ عَبْدٌ سَبْعَ سنین وَ وَزیرٌ سَبْعَ سنین.» کودک هفت سال اول، سیّد و فرمان رواست. او را آزاد بگذارید تا استقلال در عمل پیدا کند. در هفت سال دوم، آمادگی خاصی برای الگوپذیری دارد؛ چه اینکه هنوز در مرحله دیگر پیروی قرار دارد و الگوپذیر است. از این رو، سعی کنید در این دوره، الگوهای مناسبی در اختیارش قرار دهید و محیط تعلیم و تربیت او را هرچه بیشتر غنی و اصلاح کنید تا از طریق مشاهده الگوهای مفید و جذّاب، رشد کند. اما در مورد دوره نوجوانی می فرماید: «وزیرٌ سبع سنین»؛ یعنی دوره «پیروی دیگران بودن» او سپری شده و با آغاز نوجوانی، دوره دست یابی به هویّت خویشتن آغاز شده است. او را آزاد بگذارید تا خود انتخاب کند و حتی در مورد مسائل گوناگون زندگی با او مشورت کنید و از او نظرخواه باشید.

اگر با نوجوان این گونه برخورد شود و به او شخصیت و هویت و اعتبار اعطا شود، طبیعی است که هم اعتماد به نفس او تقویت می شود و هم احساس امنیت و آرامش می کند. این اساسی ترین راه برای تربیت نوجوان است.

بنابراین، هر رفتاری که از آدمی سر می زند، نشئت گرفته و متأثر از مجموعه ای از عوامل است که هرگز نمی توان نوجوان و یا جوان را یکسره مقصر و مجرم اصلی دانست و دیگران را بی گناه. با نگاه فوق، اساسا زمینه پیدایش جرم از بین می رود. از این رو، در پیدایش بزهکاری و رفتارهای نابهنجار و آسیب زا عوامل متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینه ساز مؤثر هستند که فرد مرتکب شونده، تنها بخشی از قضیه می باشد.

در واقع، باید با این نگاه به مجرم نگریست که مجرم یک بیمار است. به تعبیر پریودو داریل: «بزهکار یا مریض است و یا نادان. باید به درمان و آموزش او پرداخت، نه اینکه او را خفه کرد.»(32)

اصولاً اسلام به پیش گیری جرم بیش از اصلاح مجرم اهتمام دارد. به همین دلیل پیش از هر چیز به عوامل به وجود آورنده و زمینه های گناه و جرم توجه ویژه دارد و برای مقابله با آن چاره سازی کرده است. اسلام، آگاهی، علم و تفکر را مایه اساسی هر نوع پیشرفت و سعادت دانسته، آن را بسیار می ستاید و از جهل و نادانی که مایه بدبختی و گناه است، نهی می کند. به امر رعایت بهداشت و نظافت عنایت ویژه داشته و برای سلامت روح و روان، نیز به اقامه نماز و دعا امر فرموده و گذشت، مهربانی و صبوری. حق شناسی، سپاسگزاری، رعایت حرمت دیگران، عدل و احسان، توصیه نموده و از نفاق، ریا، دروغ، افترا و تحقیر به شدت بیزاری جسته است. همه افراد را در برابر اعمال خویش مسئول دانسته و می فرماید: هر کار ریز و درشتی در اعمال افراد ثبت و عمل هیچ کس ضایع نخواهد شد.

علاوه بر این، به امر به معروف و نهی از منکر به عنوان وظیفه همگانی توجه کرده و انجام عبادات روزانه فردی و جمعی را به عنوان عوامل پیش گیرانه مطرح کرده است. البته، در جای خود پس از وقوع جرم و علی رغم آن همه التفات و توجه به امر پیش گیری و اصلاح و بازپروری، اسلام برای مجازات نیز به عنوان اهرمی برای جلوگیری از تکرار وقوع جرم تأکید فراوان دارد. در واقع، مجازات ها در اسلام نیز برای امر پیش گیری است.

پیشنهادات

الف. اقدامات پیشگیرانه

در اینجا برای پیشگیری از ارتکاب عمل بزهکارانه توسط افراد به ویژه نوجوانان یا جوانان پیشنهاداتی ارائه می شود:

1. هماهنگ کردن بخش های عمومی و خصوصی که در زمینه پیش گیری از وقوع جرم فعالیت دارند؛ مانند نیروی انتظامی، کار و امور اجتماعی، آموزش و پرورش، شهرداری ها، شوراها، امور جوانان، بهزیستی و... به منظور اجرای برنامه عملی پیش گیرانه و هماهنگی بیش تر؛

2. آگاهی دادن به خانواده ها برای نظارت و کنترل بیشتر آنان بر فرزندان و گوشزد کردن میزان مجازات جرایم در صورت ارتکاب جرم توسط آنان؛

3. اتخاذ تدابیر امنیتی بیش تر توسط دولت در محل های جرم خیز و اقداماتی به منظور کمک به خانواده ها، بخصوص نوجوانان و جوانانی که در معرض آسیب قرار دارند؛

4. اطلاع رسانی شفاف رسانه های جمعی برای تشویق جوانان درباره تسهیلات و فرصت هایی که جامعه برای آنان قرار داده است؛

5. تجهیز پلیس برای مقابله جدّی با باندهای مخوف انواع گوناگون بزهکاری اجتماعی در جامعه؛

6. اقدامات امنیتی برای مراکز حساس تجاری، بانکی و... .

ب. راهکارهای شناسایی مشکلات نوجوان و جوانان

علاوه بر اقدامات پیش گیرانه، شناسایی راهکارهایی برای شناخت مشکلات نوجوانان و جوانان امری لازم و ضروری است. مواردی چند در این زمینه مطرح است:

1. شناخت نیازهای روانی و کیفیت ارضای این نیازها در شادابی و نشاط فرد بسیار مؤثر است و ارضا نشدن آن و یا ارضای ناقص آن، اثرات نامطلوب بر جای گذاشته و زندگی را به کام فرد تلخ می کند و فرد را به انحراف می کشاند.

2. توجه به مشکلات جسمانی فرد، مشکلاتی همچون اختلال در گویایی، بینایی، شنوایی، جسمانی و عقب ماندگی ذهنی.

3. توجه به مشکلات آموزشی، مانند ناتوانی در یادگیری، ترک تحصیل، افت تحصیلی، بی توجهی به تکالیف درسی و تقلب در درس.

4. توجه به مشکلات عاطفی، روانی، همچون افسردگی، خیال بافی، بدبینی، خودکم بینی، خودبزرگ بینی، زود رنجی، خودنمایی، ترس، اضطراب، پرخاشگری، حسادت، کم حرفی و وسواس.

5. توجه به مشکلات اخلاقی، رفتاری همچون تماس تلفنی و نامه نگاری با جنس مخالف، معاشرت با جنس مخالف، شرکت در مجالس، خود ارضایی، چشم چرانی، فرار از منزل، غیبت از مدرسه، اقدام به خودکشی، سرقت، دروغگویی، اعتیاد، ولگردی و...

ج. وظایف خانواده

خانواده ها نیز وظایفی در مقابل پیش گیری از جرم و بزهکاری فرزندان دارند که به برخی از آن ها اشاره می گردد:

1. دوستی با فرزند و حذف فاصله والدین با فرزندان، به گونه ای که آنان به راحتی مشکلات و نیازهای خود را به والدین بگویند؛

2. تقویت اعتقادات فرزند، به ویژه در کودکی و نوجوانی، در کنار پای بندی عملی والدین به آموزه های دینی؛

3. ایجاد سازگاری در محیط خانه؛

4. ایجاد بستر مناسب برای احساس امنیت، آرامش، صفا و صمیمیت و درک متقابل والدین و فرزندان؛

5. تلاش در جهت تأمین نیازهای مادی و معنوی فرزندان توسط والدین؛

6. توجه به نیازهای روحی و عاطفی اطفال و نوجوانان و ایجاد فضای مطلوب و آرام در خانواده؛

7. مراقبت والدین نسبت به اعمال و رفتار فرزندان خود؛

8. برنامه ریزی مناسب برای تنظیم اوقات فراغت نوجوانان و جوانان؛

9. نظارت جدّی والدین نسبت به دوست یابی فرزندان.

د. وظایف سایر نهادها

علاوه بر خانواده، سایر نهادها از جمله مجموعه حاکمیت، آموزش و پرورش، نهاد قضایی، بهزیستی و... نیز در این زمینه وظایفی دارند که به برخی از آن ها اشاره می گردد:

1. تقویت ارتباط میان والدین دانش آموزان با مربیان و عدم واگذاری مسئولیت تربیت فرزندان به مدرسه یا خانواده به تنهایی؛

2. تقویت مراکز مشاوره ای مفید و کارامد در مدارس؛

3. بها دادن به مسئله ترک تحصیل و یا اخراج دانش آموزان از مدرسه و ضرورت ارتباط با خانواده های آنان؛

4. ضرورت آشنایی نیروهای نظامی و انتظامی با انحرافات اجتماعی و نحوه برخورد با آنان؛

5. اعمال مجازت های سنگین، علنی و جدی (در ملأ عام) برای باندهای فساد، اغفال و...؛

6. تقویت نظارت های اجتماعی رسمی و دولتی و نیز نظارت های مردمی و محلی از جمله امر به معروف و نهی از منکر برای پاکسازی فضای جامعه و تعدیل آزادی های اجتماعی؛

8. برنامه ریزی اصولی و صحیح برای اشتغال در جامعه، رفع بی عدالتی، و پی گیری منطقی نیازهای جوانان، تأمین امنیت و نیاز شهروندان؛

9. جلوگیری از مهاجرت های بی رویه به شهرهای بزرگ و جلوگیری از پرداختن جوانان به اشتغال های کاذب مثل کوپن فروشی، سیگار فروشی، نوارفروشی و...؛

10. ایجاد مراکز آموزشی، ورزشی، تفریحی، مشاوره ای برای گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان؛

11. ایجاد تسهیلات لازم برای جوانان و نوجوانان از قبیل وام ازدواج، وام مسکن، وام اشتغال، و...؛

12. ایجاد بستر مناسب برای ایجاد بیمه همگانی، بیمه بی کاری، و برخورداری نوجوانان و جوانان از تسهیلات اجتماعی و...؛

13. فراهم کردن موقعیت ها و بسترهای لازم در جامعه تا زندانیان پس از آزادی از زندان مورد پذیرش جامعه واقع شوند و شغل آبرومندانه ای به دست آورند؛ در غیر این صورت، مجددا دست به اقدامات بزهکارانه خواهند زد؛

14. از آن رو که از جمله عوامل مؤثر در ارتکاب جرم، بی کاری و فقر می باشد، می بایست با برنامه ریزی دقیق، که نیاز به عزم ملی دارد، نسبت به اشتغال در جامعه و ریشه کنی فقر و بی کاری اقدام لازم و بایسته صورت گیرد.

··· پی نوشت ها


1 هدایت الله ستوده، آسیب شناسی اجتماعی، (تهران: نشر آوای نور، 1379)، ص 14و15.

2 همان.

3 همان، ص 50.

4 همان، ص 75 80

5 مجله ایران جوان، ش 149، ص 4.

6 محمدرضا طالبان، دینداری و بزهکاری، تهران، فجر اسلام، 1380، ص 38.

7 مجله زن روز، ش 1773، ص 14.

8 علی اصغر قربان حسینی، جرم شناسی و جرم یابی سرقت، تهران، جهاد دانشگاهی، 1371، ص 31.

9 همان.

10 محمد فولادی، بررسی میزان و عوامل اقتصادی اجتماعی مرتبط با سرقت در میان جوانان شهر قم، قم، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، 1382، ص 167.

11 عباس عبدی، آسیب شناسی اجتماعی، قم، سپهر، 1371، ص 455.

12 همان.

13 همان.

14 محمد فولادی، پیشین، ص 174.

15 علی حسین نجفی ابرندآبادی، «بزهکاری و شرایط اقتصادی»، مجله تحقیقات حقوقی، ش 9، سال 1370.

16 مجله کتاب زنان، ش 15، ص 67.

17 محمد فولادی، پیشین، ص 174.

18 هفته نامه خبری علمی برنامه، ش 35، 5/7/1382، ص 4.

19 آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، 1373، ص 140.

20 دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، جامعه شناسی روش های درمان گروهی، ص 5.

21 ر.ک: جعفر سخاوت، جامعه شناس انحرافات اجتماعی، چ چهارم، تهران، دانشگاه پیام نور، 1376.

22 رابرتسون یان، درآمدی بر جامعه، ترجمه حسین بهروان، مشهد، آستان قدس رضوی، 1372، ص 170.

23 محمد فولادی، پیشین، ص 163.

24 محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، کتاب «الایمان و الکفر مجالسة اهل المعاضی»، ذیل حدیث 3.

25 نهج البلاغه، خ 86، ص 11.

26 محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، حدیث 3.

27 المینگرت رونالوس، کودک و مدرسه، ترجمه شکوه نوابی نژاد، تهران، رشد، 1368، ص 69.

28 مجله کتاب زنان، ش 15، ص 65.

29 همان.

30 مجله ایران دخت، ش 17، ص 13.

31 مجله کتاب زنان، ش 15، ص 66.

32 ر.ک به: هانری لوی برول و دیگران، حقوق و جامعه شناسی، ترجمه مصطفی رحیمی و دیگران، تهران، سروش، 1371.


آسیب های اینترنت و بازی های رایانه ای

آسیب های اینترنت و بازی های رایانه ای

منبع : پرسشها و پاسخهای دانشجویی؛ دفتر: 48 (مهارت های زندگی)، ص: 273

در قرن بیستم، حوزه ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی، دستخوش تغییر وتحولات گسترده ای شد. در این قرن، بشر شاهد پیدایش نظام هایی از ارتباطات بود که توزیع و انتقال سریع و گسترده پیام ها را از یک نقطه از جهان، به نقاطدیگر امکان پذیر ساخته است. یکی از نمونه های بارز آن اینترنت است.

در دو دهه اخیر اینترنت رشد سریعی داشته و در همه کشورها در حال تبدیل شدن به جزئی از زندگی مردم است. براساس یک تحقیق، شمار برآوردشده کامپیوترهای شخصی متصل به اینترنت در سراسر جهان از سال 1996 سه برابر شده است. اثر اینترنت بر تمام جنبه های زندگی مبهوت کننده است.

کیسلر، کرات، کامینگز و هگسون در پژوهش های متعدد توسعه اینترنت وتأثیرات اجتماعی آن را بررسی نموده و در جنبه های مثبت به این نتیجه دست یافتند که اینترنت می تواند در معنادار کردن زندگی و تسهیل روابط اجتماعی افراد تأثیر بگذارد.

همچنین همسبرگر در پژوهشی نشان داد تکنولوژی اینترنت به افراد کمک می کند از محدودیت های جغرافیایی رها شده، از زمان و مکان فراتر روندو در دنیای شبکه ای به خلاقیت و ارتباط با دیگران بپردازد.

از سوی دیگر، تحقیقات نشان می دهد به رغم اینکه اینترنت به عنوان یک فناوری جدید از چنین جایگاهی در میان مردم برخوردار شده و عامل رشد وپیشرفت به حساب می آید، بر سلامت روانی افراد آثار منفی دارد.

جی منو در پژوهشی که با عنوان «بررسی تأثیر اینترنت در برخی موضوعات روش شناختی و ادراکی» انجام داد به این نتیجه رسید که نفوذ و گسترش اینترنت در چارچوب های بیرون از نهادهای علمی و پژوهشی از مهم ترین عوامل تهدید کننده بهداشت روانی به شمار می رود.

گریفیتز (1998) در پژوهشی به منظور «بررسی نقش اینترنت در حالات روانی افراد» نشان داد اینترنت یکی از راه های مهم کسب دانش، آگاهی، دوستی و برقراری ارتباط با دیگران است. اما چون اینترنت دریایی از اطلاعات مثبت و منفی را ارائه می کند، خطرهای بالقوه آن خاصه برای نسل جوان، بسیار نگران کننده است. اخیراً تأثیر سوءاستفاده از اینترنت در تحقیقات بسیاری بررسی شده و یافته ها حاکی از آن است که اینترنت از جنبه های مختلف می تواند بر بهداشت روانی وتربیت تأثیر منفی داشته باشد[1].

مهم ترین آثار منفی اینترنت و افراط در بازی رایانه ای عبارت است از:

الف. افسردگی و انزوای اجتماعی

گرچه روش های تعامل و ارتباط ما با دیگران به واسطه اینترنت افزایش یافته است. پست الکترونیک، پیام های کوتاه، چت روم ها، وب سایت ها و بازی های تعاملی آن لاین، به مکان هایی برای گسترش و حفظ روابط اجتماعی بدل شده اند. تخمین زده می شود که روزانه حدود 400 میلیون نفر در سراسر دنیا ازاینترنت استفاده می کنند و یکی از کاربردهای اصلی اینترنت، برای برقراری ارتباط اجتماعی است. اما هر روز با تعدادی گزارش های بیشتری مواجه می شویم که نشان می دهند اشکال گوناگون ارتباط از طریق اینترنت درپایین ترین سطح قرار می گیرند. شاید نقص اصلی ارتباط از طریق اینترنت آن است که ارتباط در فضای مجازی اصولًا مبتنی بر متن بوده و بنابراین فاقدنشانه های بصری و شنیداری در تعامل های رو در روی است.

کیسلر و همکاران معتقدند این موضوع که آیا اینترنت تأثیر اجتماعی مثبت یا منفی دارد، ممکن است به کیفیت بهره گیری از اینترنت و آنچه را که افراد ازدست می دهند تا وقت خود را به استفاده از اینترنت صرف کنند، بستگی دارد. از این رو بسیاری از مؤلفان این نگرانی را داشته اند که سهولت ارتباطات اینترنتی ممکن است افراد را ترغیب کند زمان بیشتری را به تنهایی بگذرانند، به صورت آنلاین با غریبه ها صحبت کنند و ارتباط سطحی برقرار نمایند و این کار را به قیمت از دست دادن صحبت های رو در رو و ارتباط با فامیل و دوستان انجام دهند.

بعضی از تحقیقات پیمایشی بیان می دارد ارتباطات اجتماعی از طریق اینترنت، ضعیف تر از ارتباطات واقعی بوده و در درازمدت باعث انزوای اجتماعی می شود.

«کرات و همکاران» (1998) با انجام یک پژوهش دوساله با عنوان «اینترنت و روابط خانوادگی» روی افرادی که از اینترنت استفاده می کردند، به این نتیجه دست یافتند که استفاده فزآینده از اینترنت با کاهش ارتباط خانوادگی و شرکت در محافل اجتماعی محلی همراه است. علاوه بر این، شرکت کنندگان در این تحقیق به انزوای اجتماعی و افسردگی دچار شده بودند.[2]

ب. هرزه نگاری [3] در اینترنت.

لاسر معتقد است که در حال حاضر، اینترنت به واسطه داشتن سه ویژگی، مهم ترین منبع اشاعه هرزه نگاری است. این سه مشخصه عبارت است از:

1- قابلیت دسترسی آسان به آن؛

2- استطاعت داشتن همگان در پرداخت بهای آن؛

3- ناشناس ماندن مصرف کنندگان آن.

برخی از سایت های اینترنت امور و صحنه های جنسی را در عریان ترین، صریح ترین و غیراخلاقی ترین وجه ممکن مورد تماشای همگان قرار می دهند. در گذشته، برای دست یابی به مجلات هرزه نگاری و یافتن چیزهایی که بامسائل سکسی ارتباط داشت، فرد باید به خیلی از اماکن کثیف و کاملًا نکبت بارمراجعه می نمود، اما امروزه با وجود اینترنت، دسترسی به این موارد بسیار سهل و آسان شده است. هرساله شاهد آن هستیم که بر حجم مطالب این چنینی افزوده می شود.

«لاسر» با اشاره به تأثیرات منفی هرزه نگاری اینترنتی بر بهداشت روانی می گوید: این امکان وجود دارد که کودکان به واسطه دیدن مطالب و تصاویرمستهجن، رفتارهای سکسی از خود بروز دهند. در مورد بزرگسالان نیزهرزه نگاری اینترنتی می تواند به بروز رفتارهای جنسی نامعقول و یا گاهی اعتیادجنسی منجر شود.

مطالعات متعدد صورت گرفته، حاکی از استفاده روزافزون از سایت های اینترنتی مختص به سکس است.

در سال 1998 دکتر کوپر از طریق معالجه صدها کاربر متصل به طورهمزمان، پی برد که 15 درصد از آنان به یکی از سایت های مربوط به سکس متصل بودند.

مطالعه ای که به دنبال آن در سال 1999 صورت پذیرفت، نشان داد که 31 درصد از کاربران متصل به اینترنت در یک زمان، به سایت هایی اتصال داشتند که مختص به سکس بوده است.

پژوهشی که زیر نظر مؤسسه بازپروری معتادان به سکس لوس آنجلس انجام شد، حاکی از آن است که هر هفته 25 میلیون نفر آمریکایی به سایت اینترنتی مختص سکس متصل می شوند. و نیز اینکه اصولًا 60 درصد ازبازدیدکنندگان هرگونه سایت اینترنتی، به دنبال مطالب مربوط به سکس هستند.[4]

به اعتقاد برخی، اینترنت این قدرت را دارد تا به نحوی بنیادین اعمال، آداب و فرهنگ جنسی افراد را تغییر داده و تعریف ما از رفتار جنسی را متحول سازد. در سایه تحولات شگفت آور تکنولوژی، امروزه شاهد شکل گیری نوعی روابط جنسی در فضای اینترنت هستیم که از آن به «سکس مجازی» یا «عشق شبکه» تعبیر می شود.

با وجود چنین شواهدی است که می توان اینترنت را به عنوان عامل تهدیدکننده تربیت اخلاقی و استحکام خانواده به حساب آورد.

ج. اعتیاد به اینترنت و بازی رایانه ای

اعتیاد به اینترنت و بازی رایانه ای از اختلال هایی است که امروزه درخانواده ها و در بین فرزندان شاهد هستیم. تشخیص صحیح این نوع اعتیاد، بسیار دشوار و پیچیده است ولی آسیب ها و علل گرایش به آن قابل تبیین است. اندیشمندان بر این باورند که اعتیاد به اینترنت نوعی از اختلال است که فردصفحه رایانه را جذاب تر از واقعیت زندگی روزمره می بیند.

به نظر متخصصان هرکس رایانه دارد، در معرض اعتیاد است، اما افرادخجالتی، تنها و بی حوصله آسیب پذیری بیشتری دارند.

نبود روابط پایدار و صمیمی با دیگران، اعتماد به نفس نداشتن و به طور کلی شکست در عرصه های گوناگونی زندگی، زمینه را برای اعتیاد افراد به اینترنت فراهم می کند. نتایج تحقیقی در این زمینه نشان می دهد یکی از دلایل مهم اعتیاد به اینترنت در افرادی که روابط بین رفردی کمی دارند، کسب حمایت اجتماعی است.[5]

برخی از متخصصان نشانه هایی را برای اعتیاد به اینترنت معرفی کرده است که عبارت است از:

1- تغییرات شدید در سبک زندگی به منظور گذراندن زمان بیشتری در شبکه؛

2- کاهش کلی فعالیت های بدنی؛

3- بی توجهی به سلامت فردی و در نتیجه پرداختن به اشتغالات اینترنتی؛

4- اجتناب از فعالیت های مهم زندگی؛

5- کمبود خواب و یا تغییر الگوهای خواب برای صرف زمان بیشتری درشبکه؛

6- کاهش معاشرت و در نتیجه از دست دادن دوستان؛

7- غفلت از خانواده؛

8- بی توجهی به مسئولیت های شغلی و شخصی محوله.

د. افسردگی و پرخاشگری در کودکان

کودکانی و نوجوانانی که ساعات زیادی را به بازی رایانه ای و مشابه آن اختصاص می دهند به اختلال افسردگی و بی نشاطی مبتلا شده و انگیزه تلاش درآنان کاهش می یابد. همچنین آمادگی لازم را برای مطالعه و فعالیت های دیگرنخواهند داشت. اینها پرخاش گر شده و آستانه تحمل آنها کاهش می یابد و باکوچک ترین مشکلی مستأصل می شوند.

راه های غلبه بر اعتیاد اینترنت و بازی های رایانه ای

1- لحظه ای با خود فکر کنید آیا صرف مدت زمان طولانی پای اینترنت یا بازی رایانه ای به نفع شماست یا به ضررتان؟ و آیا هزینه آن مقرون به صرفه است؟ آیا می شود این فرصت های هدر شما و گرفتاری های اخلاقی و دینی را جبران کرد؟

2- به جسم و روان تان استراحت بدهید. استفاده زیاد از رایانه چشمان شما راضعیف، ناراحتی در قسمت های مچ دست، انگشتان، ستون فقرات و گردن وپاها را بیشتر می کند و رفتاری یک بُعدی و گوشه گیر به شما می دهد و حتی اعتماد به نفس شما در زندگی اجتماعی را نیز دستخوش تغییر قرار می دهد. پس از هر 30 دقیقه کار با رایانه برخیزید و کمی راه بروید. برای استراحت دادن به چشمان تان، در محیطی روشن کار کنید و هنگام کار با رایانه هر 10 دقیقه به محلی خیره شوید، کمی پلک بزنید و بعد شروع به کار کنید.

3- برای اوقات فراغت خود برنامه ریزی کنید و سعی کنید در این برنامه ریزی زمان استفاده از اینترنت را در اولویت های پایین تر قرار دهید.

4- با دوستان خود قرار ملاقات بگذارید و به تفریح های دسته جمعی روی بیاورید. تفریح های دسته جمعی باعث می شود تا شما رفتار اجتماعی صحیح راجایگزین رفتار گوشه گیری ناشی از حضور طولانی مدت در اینترنت کنید.

5- از اماکن دیدنی و تفریحی محل زندگی خود استفاده کنید، اما نه از روی گوگل ارث!

6- شب ها زود بخوابید. وقت خودتان را صرف دانلود رایگان نکنید تا صبح بتوانیدبا نشاط کامل به برنامه های اوقات فراغت خود برسید. اگر شاغل هستید شغل خود را به خاطر شب زنده داری اینترنتی به خطر نیندازی.

7- ورزش کنید. به باشگاه های ورزشی مراجعه و در یک رشته مورد علاقه ثبت نام کنید. اگر نمی خواهید هزینه ای پرداخت کنید کمی نرمش و پیاده روی کنید.

8- مطالعه کنید. جدیدترین کتاب های مورد علاقه خود را از کتاب خانه ها وکتاب فروشی ها تهیه کرده و بخوانید. اما سعی کنید پیرامون کامپیوتر و اینترنت نباشند!

9- والدین نیز سعی کنند اوقات فراغت بچه ها را با دوچرخه سواری و بازی های سنتی و بازی با کودکان پر کنند و برای راحتی خودشان آنها را سراغ رایانه نفرستند.

10- زن و شوهر شاغل سعی کنند یا کودکان را همراه خود ببرند و یا یکی از آنان کنار بچه ها باشند و الا در نهایت ممکن است وضع اقتصادی خوبی داشته باشند ولی مهم ترین ثروت زندگی که فرزندان هستند از دست خواهند داد.

11- جوانان و نوجوانان را با مساجد و بسیج و مراکز مذهبی دیگر آشنا کنید تاوقتشان را پر کند.

12- ارتباطات خانوادگی و فامیلی و دوستانه را افزایش دهید و فرزندان را نیزهمراه خودتان ببرید.

پی نوشت ها

[1] . سالارى‏فر و همکاران، بهداشت روانى با نگرش به منابع اسلامى، ص 534.

[2] . همان، ص 536.

[3] .1 .pornography -- هر چیزى که محتواى جنسى داشته باشد. صرف نظر از وسیله مورد استفاده آن( عکس، فیلم، گزارش و ...) هرزه‏نگارى نامیده مى‏شود.

[4] . همان، ص 536.

[5] . سالارى‏فر و همکاران، بهداشت روانى با نگرش به منابع اسلامى، ص 539.


کلمات کلیدی:

مهمترین دلایل قربانی شدن افراد در فضای مجازی چیست؟

مهمترین دلایل قربانی شدن افراد در فضای مجازی چیست؟

در عصر کنونی که فضای مجازی نیز به زندگی اکثریت مطلق مردم اضافه شده است بنظر می رسد آموزش های لازم درباره زیستن در فضای مجازی به شهروندان آن داده نمی شود.

چکیده مصاحبه پژوهشی:

- فضای مجازی، به عنوان فضای دومی از زندگی واقعی است که مانند فضای واقعی، نیازمند حفظ حریم اشخاص است.

- زندگی در فضای مجازی ادامه زندگی در فضای واقعی است بنابراین اهمیت حفظ حریم خصوصی در این فضا اگر بیشتر از اهمیتش در فضای واقعی نباشد قطعا کمتر نخواهد بود.

- یکی از علل نقض حریم خصوصی در فضای مجازی در ایران نبود شناخت درست تکنولوژی و مختصات آن، ناآشنایی با ظرفیت ایمنی و امنیتی هر یک از نرم افزارها و برنامه ها، فقدان سواد رسانه ای و اطلاعاتی و سواد فناوری اندک کاربران است.

- در بیشتر موارد خود کاربران در فضای مجازی، زمینه را برای نقض حریم خصوصی خود فراهم می کنند.

-با توسعه هر چه بیشتر فضای مجازی حریم خصوصی افراد نیز بطور روزافزون در حال عمومی شدن است بدون اینکه فرد حساسیتی نسبت به آن نشان دهد.

- در کشور ما مردم از قوانین و مقررات زیستن در فضای مجازی اطلاع چندانی ندارند.

پژوهش خبری صدا وسیما: فضای مجازی، به عنوان فضای دومی از زندگی واقعی است که مانند فضای واقعی، نیازمند حفظ حریم اشخاص است. حفظ این حریم برخاسته از فرهنگ، همان‌گونه که در فضای واقعی، از عوامل متعددی مانند عرف، شرع، سطح تحصیلات و غیره ناشی می‌شود، در فضای مجازی نیز از همین عوامل تاثیر پذیرفته و بر همین عوامل نیز تاثیر می‌گذارد. بنابراین می توان گفت حفظ حریم خصوصی اشخاص یکی از بسترهای پر اهمیت در فضای مجازی است. این حریم، از جمله مهم ترین حقوق فردی است که محترم و مصون از تعرض است. اما نقض حریم خصوصی و حفظ امنیت و سلامت کاربر در جامعه ما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. انسان به حکم طبیعت و سرشت باید در تمامی مراتب زندگی دارای حریم خصوصی باشد و از آن صیانت نماید؛ در مقابل هر فرد بایستی نسبت به صیانت و رعایت حریم خصوصی سایرین نیز مسئول باشد.

آسیب شناسی حریم خصوصی درفضای مجازی

در این زمینه این سوال مطرح است که آیا شهروندان فضای مجازی، حریم خصوصی در این فضا را آنچنان که باید و شاید می شناسند که بواسطه حفظ آن حریم، فعالیت در فضای مجازی برای همه آرامش بخش شود؟

فضای مجازی کجاست؟

فضای مجازی محیطی است که به همت رایانه‌ها از اواسط دهه 1990 در جهان و ایران پدیدار شد و در کمتر از دو دهه گسترش چشمگیری یافت. حضور همه جانبه، گستره وسیع دامنه ارتباطات و اطلاعات، دسترسی و حضور آزادانه و فاقد نظارت اجتماعی زندگی واقعی، استفاده و حضور همه جایی و در هر زمانی، گمنامی در این فضا و ایجاد هویت دلخواه و مورد علاقه از ویژگی ­های این فضا است.[1]

حریم خصوصی کجاست؟[2]

به طور کلی در علم روان‌شناسی، حدود‌ حریم خصوصی به دو بخش تقسیم می‌شود:

1-حریم فیزیکی: فضای حریم خصوصی بدن انسان به اندازه طول یک دست است. به این معنا که اگر ما سر و یا بدن خودمان را از این فاصله به فرد دیگری نزدیک‌تر کنیم وارد حریم خصوصی فیزیکی او شده‌ایم.

2ـ حریم روانی: شامل موارد زیر است:

الف- اطلاعات شخصی مربوط به زندگی خصوصی و خانوادگی.

ب- افکار، نظرات و عقاید شخصی: که شامل دین و مذهب، نژاد، ملیت، فرهنگ و شیوه زندگی است و نباید مورد سوال و تحقیق قرار گیرد.

ج- احساسات: سوال کردن، مداخله و اعمال سلیقه در زمینه احساسات و تمایلات افراد نیز تعرض به حریم خصوصی دیگران محسوب می‌شود. 

حریم خصوصی از نگاه حقوقی به حوزه­ای از حیات افراد اطلاق می­شود که خصوصی و تعرض ناپذیر است.[3]

آسیب شناسی حریم خصوصی درفضای مجازی

آیا کاربران فضای مجازی، حریم خصوصی در این فضا را آنچنان که باید و شاید می شناسند که بواسطه حفظ آن حریم، فعالیت در فضای مجازی برای همه آرامش بخش شود؟

دکتر یوسف خجیر، پژوهشگر ارتباطات و رسانه های جدید و مدیر گروه ارتباطات دانشگاه سوره:[4] زندگی در فضای مجازی در عصر کنونی در امتداد زندگی واقعی است و تمامی شئونات زندگی واقعی را داراست. اگر چه در برخی موارد پایه های قانونی آن کمرنگ است یا هنوز شکل نگرفته است اما فضای مجازی تداوم زندگی واقعی در عصر فناوری اطلاعات است. با توجه به اینکه فضای مجازی مبتنی بر اطلاعات و فناوری اطلاعات است و دارای ویژگی هایی چون دسترسی بالا، دامنه و گستره جهانی، رویت ­پذیری بیشتر است بنابراین موضوع حریم خصوصی در فضای مجازی اهمیتی بیشتر از فضای واقعی دارد. در فضای مجازی دامنه محرمیت گسترده و رویت پذیری بسیار زیاد است. فضای مجازی پر از اطلاعات، پروفایل، تصاویر و فیلم ­های شخصی است که دارای محرمیت است. اگر با نگاه حقوق خصوصی به موضوع حریم خصوصی نگاه شود که دارای چهار بعد منازل، جسمانی، اطلاعاتی و ارتباطی است بی­شک اهمیت دو رکن آخر یعنی حریم خصوصی اطلاعاتی و حریم خصوصی ارتباطی بسیار زیاد است.

تعیین‌کننده حریم خصوصی، خود فرد است و اوست که تعیین می ­کند چه کسی و تا چه حدی بتواند وارد حریم خصوصی اش شود و به تعبیری خود کاربر حریم و حرمت فضای خصوصی خود را نگه می دارد. قانون و نهادهای قانونگذار و مجریه نیز حامی این حریم است. این که من اجازه دهم چه کسی به اطلاعات، پروفایل، تصاویر و .... من دسترسی داشته باشد با خود من است اما اگر این حریم نقض شد نهادهای قانونی در این زمینه باید حضور پیدا کنند. این عاملیت در فضای مجازی برخلاف فضای واقعی کمی متفاوت است. در فضای مجازی بخاطر گمنامی هویت و کاهش فشار اجتماعی و نظارت اجتماعی برخی افراد، خود را در فضای مجازی راحت­تر می بیند و دامنه حریم خصوصی خود را از افزایش می دهند. هر چقدر این دامنه افزایش یابد میزان سو استفاده از آن بیشتر می شود. علاوه بر این هک کردن و کلاهبرداری اطلاعاتی امکانی است که در فضای مجازی اتفاق می افتد و مصداق آن در فضای واقعی کمتر است.

حریم خصوصی در فضای مجازی در امتداد حریم خصوصی در فضای واقعی است و امری جدا و تازه نیست اما به دلیل قرابت و تجربه زیسته زیاد در فضای واقعی، ما نسبت به کم و کیف حریم خصوصی و دامنه آن اطلاع کافی و کامل داریم و خود را در مقابل تعرضات حفظ می کنیم، اما چون فضای مجازی امری تازه و جدید است و شناخت نسبت به آن اندک است، ابتلای به تعرض و تجاوز عمدی و غیر عمدی به حریم خصوصی بسیار زیاد است. یکی از علت های این امر در ایران عدم شناخت از تکنولوژی و مختصات آن، ناآشنایی با ظرفیت ایمنی و امنیتی هر یک از نرم افزارها و برنامه ها، فقدان سواد رسانه ای و اطلاعاتی و سواد فناوری اندک کاربران است.

بخشی از راهکار پیشگیری نقض حریم خصوصی، مربوط به فرد یا کاربر است. مهمترین راهکار به شناخت کاربر از فضای مجازی بر می­گردد. شناخت و افزایش سواد اطلاعاتی و رسانه ای، آشنایی دقیق با مختصات فضای مجازی و هر یک از اپلیکیشن‌های مورد استفاده، استفاده از تمامی طرفیت های امنیتی این نرم افزارها می تواند کمک شایان در حفظ حریم خصوصی افراد کند. در مقابل این خودسازی، نهادهای قانونی، اجرایی و نطارتی نیز باید در این زمینه حضور فعالانه و، کارمد و روزآمد داشته باشند، یعنی در حوزه قانونگذاری باید قوانین به روز و دقیقی متناسب با وضعیت جدید این حوزه داشته باشیم به نحوی که اکنون که در حال ورود به وب 3 هستیم قوانین و مقرارات ما هم بر همین اساس باشد. نه اینکه قوانین وب 1 را به وب 2 و وب 3 تعمیم دهیم. به همین اندازه نهادهای اجرایی و نطارتی باید ماهرانه، دقیق و سریع عمل کنند.

آسیب شناسی حریم خصوصی درفضای مجازی

سمانه اسدی، روانشناس وکارشناس بهداشت روان:[5] نقض حریم خصوصی در فضای مجازی یکی از مهم ترین مسائل روز جامعه ماست. خدمات شبکه های اجتماعی چنان کاربران را مشغول خود ساخته که کمتر به تهدیدات آن توجه می­ کنند. تسهیل ارتباطات میان‌فردی، گروهی و جمعی و ارسال و دریافت سریع اطلاعات بدون هزینه برای برخی از مخاطبان این شبکه ها، معجزه‌ای است که خطا، نقص و آسیب را در آن غیرممکن می‌دانند.

در دنیای مدرن افراد وارد فضایی می‌شوند که اطلاعاتشان از هیچ نوع دستبرد و تعدی در امان نیست که این وضع نقض حریم خصوصی در فضای مجازی را به یکی از مهم ترین مسائل جوامع تبدیل کرده است. در وهله اول هر فرد به تنهایی باید حافظ حریم شخصی خود در فضای مجازی باشد و اجازه سواستفاده به افراد دیگر را ندهد. ضعف شخصیتی، فقدان اطلاعات کافی در رابطه با فضای مجازی و عدم دقت در محافظت از اطلاعات شخصی و ... مواردی است که هر فرد را در نقض حریم شخصی اش یاری می کند. بسیاری افراد بدون رعایت مسائل امنیتی، خصوصی ترین اطلاعات خود را بر روی سیستم رایانه‌ای و یا حامل‌های داده نظیر فلش و کارتهای حافظه و تلفن همراه و سی دی و ... ذخیره نماید و به نوعی دست نقض کننده حریم خصوصی را در تعرض به آن باز می­گذارند و بدین ترتیب استعداد قربانی شدن در فضای مجازی را از خود نشان می دهند.

اپلیکیشن­ های فضای مجازی کاربران را ترغیب می‌کنند تا علایق و سلایق، اطلاعات محل زندگی، وضعیت تحصیل و کار خود را به اشتراک گذاشته و حتی اطلاعات مکانی و زمانی مربوط به تصاویر و فیلم‌های خود را نیز با استفاده از برچسب‌گذاری، به آن‌ها اضافه کنند. در چنین شرایطی، ممکن است کاربران به استفاده از خدمات شبکه اجتماعی عادت کرده و به مرور، اطلاعات فعالیت خود را در این شبکه‌ها افزایش داده و اطلاعات شخصی خود را هرچه بیشتر در آن‌ها به اشتراک بگذارند. پس از مدتی، نمایه کاربران شبکه‌های اجتماعی تبدیل به آلبومی کامل از متن، رویداد، تصویر و فیلم در مورد زندگی شخصی یا حرفه‌ای آن‌ها خواهد شد.

این حقیقت، قابل اغماض نیست که شبکه های اجتماعی یک مکان و فضای عمومی است. بنابراین اگر یک کاربر، حریم خصوصی خود را به درستی نشناسد و به دلیل ارتباط مداوم با دوستان واقعی خود در شبکه های اجتماعی، حضور افراد دیگر در فضای مجازی را فراموش کند، ممکن است اطلاعاتی را منتشر کند و اجازه مشاهده آن‌ها را به کسانی بدهد که در زندگی عادی هیچ‌گاه حاضر به انجام چنین کاری نباشد. تصور کنید که کسی یک نسخه از آلبوم شخصی و یا خانوادگی خود را به کتابخانه شهر خود امانت دهد!

با توسعه هر چه بیشتر فضای مجازی حریم خصوصی افراد نیز بطور روزافزون در حال عمومی شدن است بدون اینکه فرد حساسیتی نسبت به آن نشان دهد و یا حتی متوجه نقض حریم خصوصی خود شود. برخی معتقدند که در اینترنت امکان تفکیک حوزه خصوصی و حوزه عمومی وجود ندارد و با توجه به جهانی شدن باید انتظار داشت که در زندگی مجازی با عمومی شدن حریم خصوصی مواجه شویم! بنابراین با پیشرفت روز افزون زندگی بشری و نیاز اجتناب ناپذیر افراد به فضای مجازی نیازمند تجدید نظر در مفاهیم حریم خصوصی هستیم و این مساله ای بسیار جدی است. یکی از آسیب هایی که در فضای مجازی همواره در کمین افراد است، نقض حریم خصوصی افراد بوده هر چند که چنین مواردی تنها به فضای مجازی اختصاص نداشته و در فضای واقعی نیز شاهد مواردی از این دست هستیم، اما برخی ویژگی های فضای مجازی باعث می شود که در فضای وب، با موارد بیشتر و گسترده تری از نقض حریم خصوصی افراد، مواجه شویم.

فقدان اطلاعات کافی از محیط مجازی کارشناسان، فقدان اطلاعات کافی درباره محیط مجازی و بی‌دقتی در محافظت از داده‌ها را از مهم ترین دلایل قربانی شدن افراد در فضای مجازی می‌دانند. از سوی دیگر، باید به شرکت هایی اشاره کرد که یکی از منابع درآمدشان از طریق نقض حریم خصوصی یا استفاده از اطلاعات شخصی افراد به دست می آید. اغلب این موضوع با اطلاع قبلی افراد اتفاق می افتد. به این ترتیب که این شرکت‌ها با وضع برخی قواعد پیچیده به عنوان قواعد حریم خصوصی، به صورت ظاهری رضایت فرد را برای اقدام به نقض حریم خصوصی شان، کسب می کنند. ولی در باطن این امر به صورت کاملا ناآگاهانه اتفاق می‌افتد؛ چرا که بسیاری از افراد بدون خواندن قراردادهای طولانی شرکت‌ها دکمه قبول دارم را فشار می دهند و به این شرکت‌ها و یا افراد اجازه نقض حریم خصوصی خود را می دهند.

  کلام آخر

به نظر می رسد تربیت شهروندان از بدو تولد برای حضور در عرصه زندگی، شناخت حد و حدود، شناخت حریم خصوصی و حریم عمومی و ... در حد مطلوب ( اگر نگوییم در حد ایده آل) صورت می گیرد. در عصر کنونی که فضای مجازی نیز به زندگی اکثریت مطلق مردم اضافه شده است بنظر می رسد آموزش های لازم درباره زیستن در فضای مجازی به شهروندان آن داده نمی شود. شناخت سواد رسانه ای و ارتقای آن در میان شهروندان، آشنا ساختن شهروندان با مختصات فضای مجازی و هر یک از اپلیکیشن‌های مورد استفاده، آگاهی بخشی از تمامی طرفیت های امنیتی این نرم افزارها و بطور کلی آموزش چگونگی درست زیستن در این فضای جدید می تواند کمکی اجتناب ناپذیر در حفظ حریم خصوصی افراد تلقی شود و نهادهای قانونی، اجرایی و نطارتی نیز باید در این زمینه حضوری فعالانه و کارمد و روزآمد داشته باشند و همگام با ارتقای فناوری، قوانین مرتبط با آن نیز روزآمد شوند.

پژوهش خبری// مرتضی رکن آبادی

* منابع در آرشیو موجود است.