اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

نقد بازی ها و توهین به اسلام و شیعه و حضرت زهرا/تصویری





+++

توهین هایی که دیده نشدند و فریادهایی که در گلو ماسیدند

دشمنی غرب با ادیان آسمانی و به خصوص اسلام، موضوع تازه ای نیست و سالیان سال است که در فیلم های هالیوودی و غیر هالیوودی شاهد تاخت و تاز و توهین آن ها به این دین مقدس و پاک هستیم. جدیدترین نمونه این توهین ها و هتاکی ها هم ساخت فیلم موهن کارگردان اسرائیلی-آمریکایی است که خشم یک میلیارد مسلمان در سراسر جهان را برانگیخته و احساسات آن ها را جریحه دار کرده است.
اما در این بین، در بخش دیگری از رسانه های غربی، توهین هایی به خداوند یکتا، ساحت مقدس انبیاء الهی، ائمه اطهار و کتب آسمانی در حال انجام است که چندان به چشم نیامده و از دیده ها پنهان مانده اند. توهین هایی که در بازی های رایانه ای غربی به مقدسات صورت می گیرد، نه تنها خشم و انزجار مسلمانان را به همراه نداشته، بلکه متأسفانه خیلی از این بازی ها زینت بخش اوقات فراغت جوانان مسلمان نیز شده اند!! عدم شناخت و اطلاع مسئولین و خانواده ها از محتوای بازی های رایانه ای و کم اهمیت دانستن این مقوله، باعث شده تا هتاکی ها در این رسانه فراگیر، ادامه یابد و روز به روز شاهد ساخت بازی هایی با سوژه توهین به مقدسات باشیم. باید توجه داشت که غرب در حال برنامه ریزی برای از بین بردن قبح مقدسات در میان جوانان مسلمان است تا نسل بعد (جوانانی که در آینده حاکمیت کشورهای اسلامی را در دست خواهند داشت) نسبت به تعصبات دینی که مانعی جدی بر سر راه نفوذ غرب خواهد بود، بی تفاوت باشند و زمینه نفوذ هر چه بیشتر غرب به ممالک اسلامی و غارت منابع آن ها را فراهم نماید.
از این رو، در این مقاله قصد دارم تا با معرفی اجمالی چند نمونه از این بازی ها، خانواده ها و جوانان عزیز را با بخشی از ابعاد توهین ها در بازی های رایانه ای آشنا نمایم. لازم به ذکر است که تحلیل کامل تک تک این بازی ها در آینده ای نزدیک در بلاگ قرار داده خواهد شد.


خداوندی که جسم دارد و ناتوان است!!

یکی از مواردی که در برخی از بازی های رایانه ای به شدت مورد هجو قرار می گیرد، موضوع خداوند و ناتوان نشان دادن اوست. در چندین بازی مختلف، خداوند به شکلی مادی توصیف شده، عاری از خطا نیست و حتی توان لازم برای رسیدگی به امور بندگان خود را ندارد! به عنوان نمونه می توان به بازی های Black & White و El Shaddai: Ascension of the Metatron اشاره نمود.



Black & White: 

در این بازی شما در نقش خدا بازی می کنید. طی یک اتفاق، کودکی درون دریا گرفتار می شود و پدر و مادرش از خدا می خواهند که او را نجات دهد. در این هنگام صدای آن ها به عرش رسیده و سپس خداوند در قالب یک دست بزرگ، در زمین ظاهر شده و کودک را نجات می دهد. پس از این واقعه است که خانواده کودک توانمندی های خدای ناجی را برای مردم روستای خود بازگو می کنند و از آن به بعد، خدا در قالب بت و عبادتگاه مورد پرستش قرار می گیرد. بازیکن باید در قالب خداوند، به مردم سرکشی کرده و دعاهای آن ها را مستجاب نموده و برای آن ها معجزه نماید!
در این بازی قدرت و توان خداوند به میزان پیروان و عبادت کنندگان وی بستگی دارد و هر چه تعداد آن ها بیشتر باشد، اقتدار خدا نیز بیشتر است و می تواند معجزات پیچیده تری انجام دهد. البته خدا در این بازی تنها نیست و خدایان دیگری نیز در سرزمین های اطراف وجود دارند که می توانند قلمروی او را تهدید نمایند. به همین منظور، بازیکن باید برای نبرد با خدایان دیگر نیز آمادگی کافی داشته باشد. برای این کار، در بازی دو راهنما تعبیه شده است: یکی روح خوب و دیگری روح پلید که هر یک سعی در راهنمایی و یا اغفال خداوند دارند! از همین رو هم خدای موجود در این بازی می تواند خوب مطلق و یا بد مطلق باشد.
اما نکته توهین آمیز دیگر در این بازی، وجود حیواناتی است که مورد تعلیم و تربیت مستقیم خدا قرار می گیرند و به عنوان سفیران او، به سرزمین های اطراف فرستاده می شوند و با تشویق و تنبیه، مردم را به عبادت خدا دعوت می کنند. در مورد این بخش، بیش از این توضیح جایز نیست و تحلیل آن را به شما خواننده محترم واگذار می کنم.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
قائل شدن جسمانیت برای خداوند، اعتقاد به وجود چندین خدا، هویت بخشی به خدا فقط به واسطه وجود پیروان برای او، وابستگی خدا به بندگان و نیاز به پرستش، توهین به شأن و مقام انبیاء.



El Shaddai: Ascension of the Metatron


فرشتگان سقوط کرده در زمین فساد به پا کرده اند و با ایجاد لایه ای از غبار، مانع کنترل خداوند بر بشر شده اند. خداوند هم برای تنبیه آن ها با مشاوره شیطان (Lucifel- وجود El در انتهای این نام به دلیل قرار دادن شیطان در زمره فرشتگان است. به همین دلیل هم برای او نامی همانند فرشتگان مقرب انتخاب شده است. مانند: Michael، Gabriel و...)، ادریس نبی (که به ایناک (Enoch) معروف است) را راهی مأموریتی می نماید تا فرشتگان خاطی را برای تنبیه به عرش بازگرداند. در این میان، شیطان لحظه به لحظه مأموریت ادریس را از طریق تلفن همراه! به خداوند گزارش می دهد و او را در جریان وقایع قرار می دهد...

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت: 
ضعیف نشان دادن خداوند در رسیدگی به امور بندگان، اعتماد خدا به شیطان و استفاده از او به عنوان مشاور، قرار دادن شیطان در زمره فرشتگان، ارائه چهره ای مخدوش از پیامبر خدا، رد معصومیت فرشتگان و نسبت دادن گناه و عصیان به آن ها.


خانه ای که خدا در آن نیست!!

ارائه چهره ای مخدوش از قبله گاه، مسجد پیامبر و کتاب آسمانی مسلمانان (قرآن)، از دیگر مصادیق توهین به مقدسات اسلامی در بازی های رایانه ای به شمار می روند. نشان دادن این مکان ها به عنوان جایگاه شر و پلیدی و نمایش قرآن در کتابخانه شرورترین افراد، نشان از عمق کینه و نفرت کفار از اسلام و مسلمین دارد. بازی هایی چون Resident Evil 4&5 و دیگر تولید شرکت Capcom، یعنی Devil May Cry 3 و بازی Clive Barker's Undying نمونه های آشکاری از این کینه توزی ها هستند.

Devil May Cry 3

داستان بازی د رمورد دو برادر شیطان زاده است که یکی از آن ها در جایگاه خیر! و دیگری در جایگاه شر توصیف می شوند. در این بین، برادر شرور برای دستیابی به ارثیه سیاه پدر خود، اقدام به مبارزه با برادرش می نماید... 

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت: 
نمایش فرزند شیطان به عنوان منجی و عامل خیر برای بشریت، توهین به قبله گاه مسلمین و نمایش درب خانه خدا به عنوان دروازه ای برای ورود به دنیای شیاطین.



Resident Evil 4


دنیا به علت انتشار ویروس ناشناسی که محصول آزمایشگاهی چندین کشور ابرقدرت است، دچار فاجعه ای انسانی شده و انسان ها به مردگانی متحرک تغییر ماهیت داده اند. اما در این بین، دانشمندان سازنده ویروس موفق شده اند تا در آزمایشگاه های مخفی خود در کشور اسپانیا، با خلق نوع پیشرفته ای از این ویروس، گونه ای جدید از سربازان ژنتیکی را به وجود آورند و آن را در اختیار فرقه ای از افراطیون مذهبی اسپانیایی قرار دهند. رهبران این فرقه به منظور تحت فشار قرار دادن دولت آمریکا برای توجه به خواسته های آن ها، دختر رئیس جمهور را می ربایند و اقدام به اخاذی می کنند. دولت آمریکا برای یافتن دختر رئیس جمهور و نفوذ به این فرقه، لیان اسکات کندی (Leon S. Kennedy)، محافظ مخصوص رئیس جمهور را به اسپانیا می فرستد و لیان با این گروه درگیر می شود... در این بازی برای دری که به اتاق شکنجه فرقه باز می شود، از درب مسجد النبی استفاده شده است. 

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت: 
نمایش یک فرقه مذهبی به عنوان تروریست و عامل تهدید جهانی، نمایش درب مسجد النبی به عنوان ورودی به اتاق ترس و شکنجه و توهین به نام مقدس پیامبر و ترکیب آن با نماد فرقه شیطانی ایلومناتی.



Resident Evil 5

در قسمت پنجم این بازی، ویروس به یک کشور آفریقایی انتقال می یابد و مردم را آلوده می کند. باز هم برای حل این بحران و جلوگیری از تهدیدهای تروریستی سازندگان ویروس، یک کماندوی کار کشته آمریکایی به کمک نیروهای نظامی آفریقایی آمده و با عاملان تولید و پخش ویروس درگیر می شود. در این بازی درون اتاق یکی از روئسای گروه تروریستی، چندین جلد کتاب قرآن را می توان مشاهده نمود. 

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت: 
ارتباط دادن گروه های تروریستی و تفکرات آن ها با کتاب آسمانی قرآن.


Clive Barker's Undying

داستان بازی در دهه 1920 اتفاق می افتاد و ماجراجویی های فردی به نام پاتریک گالووی (Patrick Galloway) را به نمایش درمی آورد. بازی در سال 1923 بعد از جنگ جهانی اول شروع می شود. پاتریک نامه ای از دوستش جرمیا کاونانت (Jeremiah Covenant) دریافت می کند که در آن به موضوعات و اتفاقات مختلفی اشاره شده و در بین آن ها از خطر جدی ای که خانواده اش را تهدید می کند، صحبت می شود.
گالووی برای ملاقات دوستش به ایرلند می رود و در آنجا با اتفاقات ماوراء الطبیعه زیادی مواجه می شود. جرمیا کاونانت یکی از پنج پسر خانواده است که با خواهر و برادرش که آمبروس (Ambrose) و لیزبت (Lizbeth) نام دارند و دو خواهر برادر دوقلویش هارون (Aaron) و بتانی (Bethany) زندگی می کند.
جرمیا در کودکی یک کتاب مخفی در کتابخانه پدرش پیدا می کند که در آن به محلی وسیع اشاره می کند که در اختیار خانواده او است. این کتاب به ظاهر، کودکانه است، اما خشم شیاطین را علیه خانواده او برمی انگیزد. زمانی که او به بزرگسالی می رسد، حس می کند که همه اعضای خانواده اش، رو به دیوانگی می روند و احتمالاً پس از مدتی خواهند مرد.
در حقیقت جرمیا تنها عضو خانواده است که این اتفاقات برایش رخ نمی دهد. نفرین کتابی که او پیدا می کند، گریبانگیر خانوده اش می شود و آن ها را به موجودات شیطانی تبدیل می کند. در این بازی در مکانی که خانه شیطان معرفی می شود و شر از آنجا نشأت می گیرد، به وفور می توان کلمه الله را مشاهده نمود.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت: 
ارتباط دادن کلمه الله به شیطان و شرارت.


تحریف داستان های قرآن

ایجاد شک و شبهه در داستان های قرآنی، از دیگر موارد توهین به اسلام به شمار می رود. در این بازی ها سعی شده تا بر خلاف نص صریح قرآن، نابودی اقوام مختلف را به عوامل طبیعی ارتباط داده و مجازات الهی را داستانی خیالی و به دور از حقیقت جلوه دهد. بازی Uncharted 3 از همین دست بازی هاست. 


Uncharted 3: Drake’s Deception

فردی ماجراجو قصد دارد تا با یافتن بقایای شهر ارم، به گنج های پنهان آن دست یابد. به این منظور او سفری را به صحرای الخالی آغاز می کند و در این بین با عربی مسلمان که رئیس قبیله ای بادیه نشین است روبرو می شود. عرب بادیه نشین با تعریف ماجرایی که برای مردم این شهر رخ داده، او را از رفتن به این شهر منع می کند...

ارم، شهر گمشده ای در شبه جزیره عربستان است. امروزه منطقه ای در نزدیکی شهر اوبار (یکی دیگر از نام‌های ارم) در کشور عمان را مکان اصلی این شهر می دانند.
در متون باستانی از شهر اوبار (یا ارم) نام برده شده و در داستان‌ها آمده که این شهر در قسمت جنوبی شبهه جزیره عربستان مرکز داد و ستد بوده است.

در قرآن به شهر ارم اشاره شده و در سوره الفجر آیه ۶ تا ۱۵ آمده است:

مگر ندانسته‌ای که پروردگارت با عاد چه کرد (۶) با عمارات ستون‌دار ارم (۷) که مانندش در شهرها ساخته نشده بود (۸) و با ثمود همانان که در دره تخته‌سنگ ها را می‏بریدند (۹) و با فرعون صاحب خرگاه‌ها [و بناهای بلند] (۱۰) همانان که در شهرها سر به طغیان برداشتند (۱۱) و در آن ها بسیار تبهکاری کردند (۱۲) [تا آنکه] پروردگارت بر سر آنان تازیانه عذاب را فرو نواخت (۱۳) زیرا پروردگار تو سخت در کمین است (۱۴) اما انسان هنگامی که پروردگارش وی را می‏آزماید و عزیزش می‏دارد و نعمت فراوان به او می‏دهد، می‏گوید پروردگارم مرا گرامی داشته است (۱۵)
بر پایه این داستان، شاه شداد به هشدارهای پیامبر قوم هود توجه نمی کرد و خداوند شهر را نابود کرده، همه آن را در ماسه و شن مدفون می کند، طوری که دیگر اثری از آن باقی نماند.



نکاتی که باید به آن ها توجه داشت: 
در این بازی شیخ عرب مسلمان، روایتی تحریف شده از داستان قرآن را که بیشتر بر پایه باورهای یهودی است، تعریف می کند و در ادامه، این نتیجه گرفته می شود که نابودی شهر به دلیل عذاب الهی نبوده و عوامل طبیعی موجب مرگ مردم و نابودی شهر شده است.


توهین به صوت ملکوتی قرآن و ندای الله اکبر

جسارت به مقدسات اسلامی تنها به توهین های بصری محدود نمی شود و گاهی اوقات توهین های صوتی نیز در دستور کار هتاکان قرار می گیرد. به عنوان نمونه، می توان به بازی های LittleBigPlanet و Zack and Wiki اشاره کرد. 


LittleBigPlanet

در اولین نسخه این بازی، در یکی از مراحل آن، تومانی دیاباته (Toumani Diabate) خواننده آفریقایی عرب زبان، اقدام به خواندن آیه 57 سوره عنکبوت به صورت آهنگین می کند. این در حالیست که خواندن آیات قرآن با ساز و به صورت آهنگین، عملی حرام و گناهی بزرگ محسوب می شود.

کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ
هر انسانی مرگ را می‌چشد، سپس شما را بسوی ما بازمی‌گردانند.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت: 
قبح شکنی از قرآن و ترویج آهنگین خواندن آن.


Zack and Wiki

در این بازی کودکانه!! موجوداتی شبیه به انسان های بدوی (یا میمون های انسان نما) وجود دارند که انجام اموری را عهده دار هستند. زمانی که بازیکن موفق به حل معمایی می شود، این موجودات شروع به شادی کرده و می گویند: الله اکبر!

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت: 
قبح شکنی از ندای الله اکبر، نمایش مسلمانان به صورت انسان های بدوی (یا میمون های انسان نما).


توهین به کلمه الله 

Guitar Hero III: Legends of Rock


در بازی Guitar Hero III: Legends of Rock کلمه الله به شکل اهانت آمیزی در زیر پای خواننده و نوازندگان نقش بسته است. اما نکته قابل توجه دیگر در مورد این بازی، وجود شیاطینی سم دار در میان نوازندگان است که با سم های خود روی کلمه الله قدم می زنند. 

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت: 
قبح شکنی از کلمه الله و توهین به آن.


تخریب مسجد با خوک های درون آن!

Angry Birds 


در یکی از مراحل بازی پرطرفدار پرندگان خشمگین (Angry Birds)، بازیکن باید به خوک هایی که درون مسجد پناه گرفته اند، حمله کند و آن ها را نابود سازد!


به سخره گرفتن جهنم!

Dante's Inferno

یکی دیگر از مصادیق توهین به مقدسات، به سخره گرفتن بهشت و جهنم است. در بازی Dante's Inferno که برداشتی از کتاب کفرآمیز دانته آلیگیری است، شخصیت دانته برای نجات روح معشوقه اش سفری به دوزخ، برزخ و بهشت آغاز می کند و در این راه با موجودات جهنمی درگیر می شود. در این بازی جهنم مکانی مادی توصیف می شود و بازیکن با قرار گرفتن در نقش دانته باید با موجودات شرور جهنم که قصد نگهداری او در این مکان را دارند، درگیر شود و پس از نابودی آن ها!! راه خود را به سمت بهشت هموار کند.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت: 
در این بازی، جهنم مکانی مادی نمایش داده می شود که می توان از آن گریخت و خود را به بهشت رساند. این نوع دیدگاه دقیقاً بر خلاف آموزه های اسلام و سایر کتب آسمانی است.


توهین به مقدسات شیعیان

علاوه بر توهین به مقدسات مسلمانان، اهانت به مقدسات شیعیان نیز از دیگر اقدامات کفار در بازی های رایانه ای به شمار می رود. در برخی از بازی ها به شکلی زیرکانه در لایه های پنهانی و گاه به صورت بی پرده و علنی به مقدسات شیعیان اهانت شده است. به عنوان نمونه، می توان به بازی هایی چون قسمت اول Assassin’s Creed، بازی Undead Knights، نسخه های مختلف از بازی Prince of Persia: The Forgotten Sands و Saints Row: The Third اشاره کرد.


Assassin’s Creed

در این بازی شما در نقش یکی از قاتلین فرقه اسماعیلیه که قصد دارد با ترور برخی افراد سرشناس مسیحی و مسلمان از ادامه جنگ های صلیبی جلوگیری نماید، بازی می کنید. استفاده از نام حضرت علی (ع) در لوگوی پرچم این فرقه، تأکیدی بر شیعه بودن این گروه قاتل و خشن دارد.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت: 
نسبت دادن القابی چون تروریست و خشن به شیعیان (گر چه افراد این فرقه در زمان روایت داستان از لحاظ تاریخی مرتد هستند)، نمایش خشونت رهبر این گروه (شیعه) و در نهایت خیانت وی.


Undead Knights


داستان بازی روایتگر ماجرای زندگی سه شوالیه برجسته عضو انجمنی به نام House of Blood است. در حالیکه به نظر می رسید اوضاع برای اعضای این انجمن به خوبی در حال سپری شدن بود و روزهای خوبی برای آن ها پیش بینی می شد، ناگهان اتفاق غیرمنتظره ای رخ داد. در یکی از روزها، پادشاه کرک گلادیز (Kirk Gladys) به تحریک همسر ظالمش فاطمه (Fatima)، مبنی بر کشف اسنادی از خیانت اعضای انجمن House of Blood و احتمال شورش آن ها علیه پادشاه، دستور قتل همه اعضای انجمن را صادر می نماید... 

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت: 
در حالیکه داستان مربوط به کشور اسکاندیناوی است، اما از زنی به نام فاطمه در آن یاد می شود که با وجود اینکه در میان مردم به فاطمه مقدس معروف شده، اما بسیار ظالم و خونریز است. در این بازی نام مقدس فاطمه مورد هجوه قرار می گیرد و در ادامه به شجره طیبه نیز اهانت می شود. 


Saints Row: The Third


در مورد این بازی که به "دسته مقدس ها" معروف است، تنها توجه شما را به تعداد افراد این گروه به اصطلاح مقدس و جنسیت آن ها جلب می کنم.

 
Prince of Persia: The Forgotten Sands

در این سری از بازی ها، شاهزاده فارس از افرادی کمک می گیرد که توجه به اسامی آن ها قابل تأمل است. در نسخه مربوط به کنسول Wii این بازی، جنی به نام زهرا راهنمایی شاهزاده را به عهده دارد و در نسخه Xbox 360 و PS3 جنی به نام راضیه که از قضا نگهبان آب ها نیز هست! با پرنس همکاری می نماید.

در نسخه Prince of Persia 2008 هم از نام فاطمه زهرا بارها و بارها در لوگوی بازی استفاده شده است. در مورد علت استفاده از این نام در لوگوی بازی، در زمان تحلیل این بازی توضیح کامل ارائه خواهد شد.


Tekken TAG Tournament 2

در یکی از زمینه های قابل دانلود این بازی به نام (Modern Oasis (Saudi Arabia ، نام مبارک "الله" در زیر پای بازیکن ها قرار داده شده است. همچنین کلیت زمین مبارزه، شبیه به طراحی و معماری ساختمان مسجد النبی کار شده است.


Call of Duty Modern Warfare 2

در یکی از نقشه های بخش چند نفره این بازی به نام Favela، حدیثی با مضمون «إنَّ اللهَ جَمِیلٌ، یُحِبُّ الجَمَالَ» ( به درستی که خداوند زیبا است و زیبایی را دوست می دارد)، از امام صادق (ع) دور قاب عکسی کار شده است که در تمام نقاط این مرحله، این قاب عکس ها درون دستشویی ها نصب شده اند!!


Diablo III (جدید)

درون مرحله ای که بیشتر جادوگران در آنجا ساکن هستند، می توانید قرآن کریم را در همه جای آن مشاهده نمایید!

موضوعات مرتبط: سیاسی، صرفا جهت عبرت

آنچه باید درباره جریان خاندان شیرازی­‌ها و فرقه انحرافی شیعه دانست

آنچه باید درباره جریان خاندان شیرازی­‌ها و فرقه انحرافی شیعه دانست

یکی از جریاناتی که در دو سه سال اخیر قوت گرفته و در حال رشد و نمو است جریان جعلی شیعه نمایی است که در حاشیه و متن بیوت یکی از مراجع تقلید قم به نام آیت الله شیرازی شکل گرفته است.

 سایت تحلیلی «خط امام» در گزارش مبسوطی به بررسی نحوه فعالیت این جریان که یکی از بسترهای رشدش از طریق هیات­های مذهبی است پرداخته است. این جریان غیرمعقول که بدون نگاه به مکان و زمان و بدون توجه به مسائل جاری در جهان اسلام، به اشاعه بدعت­هایی می­پردازد که نتیجه آن جز کشتار شیعیان بی­گناه نیست.

شبکه‌های ماهواره­ای متعدد، امپراتوری اینترنتی و مراکز وسیع آموزشی در کشورهای مختلف اسلامی، تنها ثمره بخشی از حمایت‌های مادی و توزیع پول‌های کلان این جریان است. این در حالی است که کشورهای اروپایی شبکه‌های بین المللی جمهوری اسلامی ایران را می‌بندند و شبکه المنار حزب­الله در بسیاری از ماهواره‌ها توقیف شده و اجازه پخش ندارد. 

این جریان باوجود اینکه ادعای حمایت و دستگیری از تمام شیعیان و محبان اهل بیت را دارد، اما در ماجرای سوریه کوچک­ترین اظهارنظری نکرده است. حتی زمانی­که دشمن در صدد تخریب مرقد مطهر حضرت زینب(سلام الله علیها) بود هیچ عکس ­العملی از این فرقه نشان داده نشد. نکته جالب ماجرا جایی است که تنها جریان مسلمانی که بعد از تکفیری‌ها علیه سید حسن نصر الله در لبنان فعالیت می‌کند، این جریان است.

راهکار این فرقه در جذب هیئات مذهبی تاکید بر هیات غیرسیاسی است. دلیلی که این جریان بر این مساله اقامه می کند فرار مردم عادی از هیئات با بیان مسائل سیاسی است. ولی این فرقه در اصل، به دنبال ایجاد شکاف بین هیات­ ها و نظام اسلامی هستند.

در ادامه به بخشی از تاریخچه فعالیت و اندیشه­ های انحرافی این جریان اشاره خواهیم کرد:

از نمازخواندن پشت امام تا مقابله با انقلاب اسلامی

آیت‌الله سید محمد شیرازی برادر بزرگ‌تر شیرازی‌هاست که از همان ابتدای مطرح شدن امام به عنوان زعیم تشییع با ایشان مشکل پیدا کرد. با وجودی که مرحوم آیت‌الله شیرازی هنگام ورود امام به کربلا استقبال بسیار خوبی از ایشان به عمل آورد و حتی از امام خواست که به جای او در صحن امام حسین(ع) نماز جماعت بخواند، اما پس از رحلت آیت‌الله العظمی حکیم و طرح مرجعیت آیت‌الله شیرازی از سوی کربلایی‌ها این روابط تیره و سرد شد.

در خاطرات روز ورود امام به کربلا و سنگ تمام سید محمد شیرازی در استقبال از امام گفته شده است: «عصر روز جمعه ۱۶/۷/۴۴ امام خمینی همراه با شهید سید مصطفی و شماری از علما و روحانیان عازم کربلا شد. در سی کیلومتری شهر کربلا در قصبه «مسیب» نزدیک پانصد نفر از علما و محصلان علوم اسلامی کربلا و نجف و شماری از مردم به استقبال امام شتافتند. هنگام ورود به کربلا بلندگوی صحن مطهر امام حسین (ع) به صدا در آمد و ورود امام خمینی را به پیشگاه قهرمان شهید کربلا حضرت حسین بن علی علیه السلام و عموم اهالی آن شهر مقدس تبریک گفت و رو به آستانه حضرت امام حسین (ع) کرد و گفت: «امروز یکی از فرزندان فداکارت که به پیروی از راه و فکر تو قیام کرده و آوارگی کشیده به حضورت می­آید» آنگاه خطاب به امام خمینی گفت: «ای مجاهد!، ای قائد! به شهر جدت حسین(ع) خوش آمدی». پلاکاردی در درب قبله صحن مطهر حضرت امام حسین (ع) بالا برده بودند که این شعار روی آن جلب نظر می‌کرد: «ترفوف رایةالاسلام بید آیة الله الخمینی»

 
«سید محمد شیرازی نفر دوم سمت راست در استقبال از ورود امام به کربلا»

در همین حال در مدخل شهر کربلا پشت صحن حضرت ابوالفضل و درب صحن حضرت سیدالشهدا (ع) چندین رأس گوسفند از طرف اهالی شهر قربانی شد… پس از زیارت، نماز مغرب و عشا را بنا به درخواست آقای سید محمد شیرازی به جای او در صحن مطهر برگزار شد و انبوهی از روحانیان و مردم به او اقتدا کردند. پس از پایان نماز آقای شیرازی از طرف اهالی کربلا از امام خواست که اقلاً برای یک هفته در کربلا توقف نماید. این درخواست از طرف امام پذیرفته شد و امام مدت یک هفته ای که در کربلا توقف داشتند نماز را به جای آقای شیرازی به جماعت برگزار می‌کرد. در شب اول ورود امام به کربلا در اقامتگاه او نزدیک به پانصد نفر از روحانیان و مردم اطعام شدند و جشن باشکوهی به مدت سه روز در کربلا برگزار شد و اشعار و قصاید زیبایی در مدح ایشان و نهضت اسلامی ایران سروده و خوانده شد.»

آیت‌الله خویی: کار این سید، شبهه‌ناک است

البته مهم‌ترین مخالفت‌ها با مرجعیت این آیت‌الله جوان مقیم کربلا از سوی آیت‌الله خویی و آیت‌الله سید محمود شاهرودی صورت گرفت و این دو مرجع تقلید در موضع‌گیری‌های تندی اجتهاد سید محمد شیرازی را زیر سؤال برده و طرح مرجعیت وی را مشکوک قلمداد کردند.

آیت‌الله العظمی سید ابوالقاسم خویی و آیت‌الله العظمی شاهرودی هر یک به طور جداگانه اعلامیه‌ای علیه ایشان صادر کردند. آقای شاهرودی در اعلامیه‌اش متذکر شده بود که آقای شیرازی مجتهد نیست و شاهد بر این مدعا، نیز استاد وی آقای شیخ یوسف حائری است که در نوشته‌ای تصریح کرده، آقای شیرازی به حد اجتهاد نرسیده است. در مرحله بعد حمله‌ها، شدت بیشتری پیدا کرد و مرحوم آقای خویی در سئوالی که از ایشان شده بود طوری جواب داده بود که حیثیت ایشان خدشه‌دار شد… مرحوم آیت‌الله العظمی سید ابوالقاسم خویی در جواب مرقوم کرده بود که کار این سید، شبهه‌ناک است و دادن وجوهات به وی جایز نیست.

سید محمد شیرازی که در ابتدای جنگ، مردم عراق را به رهبری امام خمینی دعوت کرده بوده در یک اقدام عجیب مرگ آقا مصطفی را ساخته و پرداخته خود انقلابیون دانست!

بیت آقای شیرازی، پاتوق مأموران ساواک ایران بود

عدم ارتباط با امام تا زمان عزیمت آقای شیرازی به کویت ادامه یافت، اما بعد از استقرار ایشان در کویت، دوستان و حامیان ایشان حملاتی را علیه امام ترتیب دادند و شروع به بدگویی و بستن اتهام‌های ناروا علیه ایشان کردند و در این زمینه بعضی از نزدیکان آقای شیرازی با تفسیق و حتی تکفیر حضرت امام کار را به اوج خود رساندند و این ناسزاها از آن زمان و حتی بعد از ورود آقای شیرازی به ایران ادامه یافت.


در زمینه مسائل سیاسی نیز بعضی از دوستان و هواداران حضرت امام مثل آقای محتشمی و آقای فردوسی‌پور که برای سخنرانی و امور دیگر به کویت می‌رفتند، نقل می‌کردند که بیت و بیرونی آقای شیرازی، پاتوق مأموران ساواک ایران است و خود ایشان هم به ما توصیه می‌کند که دست از مبارزه علیه شاه برداریم و سخنی ضد رژیم نگوییم.

با این وصف حضرت امام در تمام این مراحل از موضع‌گیری صریح و علنی درباره ایشان، همچنین اجتهاد و عدالت او خودداری می‌کرد. یک بار جمعی از کویتی‌ها خدمت امام رسیدند و درباره آقای شیرازی و این که ایشان مجتهد و عادل هست یا نه، سوال نمودند؛ ولی حضرت امام نفیاً یا اثباتاً جوابی ندادند که موجب ناراحتی این‌ها و بعضی از بزرگان مثل آقای خویی شده بود.

این در حالی بود که سید محمد شیرازی به درخواست علمای بزرگ عراق برای ارجاع مردم به مرجعیت امام چنین پاسخ داده بودند: «جواب آقای شیرازی این بود که دوستان صلاح ندیدند که من، مردم را به آقای خمینی ارجاع بدهم؛ بنابراین بنده بر سر همان ادعای مرجعیت و الامام المجدد بودن هستم و خداوند ما را از شر اغیار حفظ خواهد کرد.»

ماجراجویی در تدفین پیکر مرجعیت شیعه


خانواده شیرازی‌ها حتی از جسم برادرشان برای اعلام مواضع سیاسی‌شان علیه نظام جمهوری اسلامی دریغ نکردند ایشان علی‌رغم اینکه به دستور رهبری در صحن حرم حضرت معصومه برای قبر سید محمد شیرازی جایابی صورت گرفت در یک اقدام ناصواب تشییع جنازه برادرشان را به یک میتینگ سیاسی تبدیل کردند و اقدام به ایجاد بلوا و آشوب در شهر مقدس قم کردند که بنا به استشهادات شاهدان عینی مورد اعتراض بسیاری از اهالی قم قرار گرفت. در این هنگام است که نیروهای امنیتی در مقابل ایجاد چنین آشوبی ایستادگی کرده و تابوت سید محمد شیرازی را برای دفن به حرم مطهر انتقال می‌دهند. این ماجرا تا سال‌ها مستمسکی برای خانواده شیرازی‌ها برای حمله به شخص مقام معظم رهبری قرار گرفت و این اتفاق در حالی صورت گرفت که رهبر انقلاب، هم در پیامی از مجاهدت‌های سید محمد شیرازی تقدیر کرده بودند هم مجلس ختمی در مسجد اعظم قم برای ایشان برگزار کرد.





برادر کوچکی که از برادر بزرگ جلو افتاد!

سید صادق برادر کوچک‌تر سید محمد است که بعد از فوت وی در سال ۱۳۸۰ در شهر قم، عملاً تبدیل به بزرگ خاندان شیرازی‌ها شد. عناد و دشمنی این جریان با انقلاب اسلامی ایران و شخص حضرت امام خمینی و نیز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، امری است که ایشان هیچ واهمه‌ای از ابراز علنی آن حتی در داخل جمهوری اسلامی ایران نداشته‌اند.


برادر دیگر سید صادق، سید مجتبی است که اکنون در انگلیس حضور دارد و وی نیز در کسوت علما ظاهر می‌شود. فیلم صحبت‌های سید مجتبی علیه شخص رهبری و مجموعه فحش‌های رکیک وی نسبت به رهبری نظام هزاران بار در فضای مجازی دیده شده است و به جرات می‌توان گفت که از میان تمامی جریانات ضد انقلاب اسلامی ایران و رهبری در سرتاسر دنیا، هیچ‌کدام چنین جسارتی در توهین نسبت به ایشان نداشته‌اند.

«سید مجتبی شیرازی برادر سید صادق و فحاش به مقام معظم رهبری- پدر زن یاسر الحبیب»

این جریان با به راه افتادن شبکه الفدک سابق و صوت الاطهار توسط شیخ کویتی یاسرالحبیب جانی تازه گرفت و گفته می‌شود که میان ایشان و یاسرالحبیب رابطه‌ای سببی نیز وجود دارد (ظاهراً یاسرالحبیب داماد سید مجتبی شیرازی است). علی‌رغم تکفیر طیفی از علمای شیعی از شهید محمدباقر الصدر گرفته تا آیت‌الله سیستانی، مکارم شیرازی و رهبری و… توسط یاسرالحبیب در ۱۳ شبکه‌ ماهواره‌ای منتسب به شیعه، جریان شیرازی‌ها به هیچ‌وجه حاضر به تبری از وی نبوده و نیست.

۱۳ شبکه با هزینه‌های حداقل ۹۵ هزار دلاری ماهیانه برای هر شبکه

از مهم‌ترین اقدامات ضد شیعی و مذهبی این گروه منتسب به شیعه در فضای ماهواره‌ای جهان، می‌توان به تأسیس چند شبکه فارسی و عربی زبان با نام‌های شبکه جهانی امام حسین ۱و۲و۳، مرجعیت، فدک، سلام، بقیع، ابوالفضل العباس، الانوار، خدیجه، الزهرا، المهدی و… اشاره کرد که در ایام محرم با تبلیغ دردآورترین رفتارها با عنوان شعائر حسینی، باعث وحشت مردم دنیا از شیعیان شده‌اند! شبکه‌هایی که با پنهان شدن در ظاهر دینی سعی می‌کنند جلوه‌های واقعی شیعی بودن را به صورت کاملاً وارونه نشان دهد. البته اکثر این شبکه‌ها با حمایت شخص آیت‌الله سید صادق شیرازی و بیت آن تأسیس و به فعالیت خود ادامه می‌دهند. نکته قابل تأمل آنجاست که هزینه احداث و راه‌اندازی و مدیریت این شبکه‌ها چگونه تأمین می‌شود؟ آن هم بدون حتی پخش یک برنامه تبلیغاتی!


آقای هدایتی مدیر شبکه سلام درباره میزان هزینه ­های یکی از این شبکه‌ها می­گوید: « هزینه های پخش و تولید ما ماهیانه بالغ بر ۹۵ هزار دلار است. ۷۵ هزار دلار آن استودیو پخش و ۲۰ هزار دلار آن به تولید برنامه اختصاص دارد که این مبلغ در مقایسه با دیگر شبکه های ماهواره ای بسیار ناچیز است.»

نکته مهم‌تر این مطلب اینجاست که باید باز هم شاهد نمایش خون و خونریزی و ضرب و شتم به نام شعائر حسینی در فضای مجازی و ماهواره­ای باشیم. نمونه کوچک این اقدامات را می‌توانید با سرچ کلمه Muharram در بخش تصاویر موتورهای جستجو مشاهده کنید. تصاویر این اقدامات به قدری دردناک است که حتی خود شیعیان را اذیت می‌کند چه برسد به کسانی که از سرتاسر دنیا با ادیان دیگر سر و کار دارند و نظاره‌گر شعائر حسینی از این دست هستند!


دکتر تیجانی در کتاب «اهل بیت(علیهم السلام)؛ کلید مشکل ها» ترجمه سید محمدجواد مهری درباره نقش سرویس جاسوسی انگلستان در ایجاد تفرقه و خرافه پراکنی در مذهب تشیع می‌نویسد: «شمشیرهایی که در گذشته شیعیان آن را در برابر ظالمان بلند می‌کردند، امروز برای زدن به سرهای خود، از آن استفاده می‌کنند. تاجایی که انگلیسی‌ها مقدار زیادی شمشیر، در میان دسته‌های عزاداری – در کربلا- تقسیم می‌کردند.»

سال گذشته هم به دنبال نام‌گذاری نهم تا پانزدهم ربیع‌الاول به عنوان هفته برائت توسط شبکه ماهواره‌ای امام حسین (ع) که توسط بیت آیت‌الله سید صادق شیرازی اداره می‌شود آن هم دقیقاً در ایام هفته وحدت، موجبات نگرانی بسیاری از شیعیان فراهم آمد که البته این ماجرا با عکس‌العمل خوب و به موقع بزرگان اهل سنت و شیعه همراه بود.


درباره مسئله قمه زنی هم که تقریباً اکثر مراجع اعلم شیعه این کار را به نحوی رد کرده اند، آقای سید صادق شیرازی فتوای استحباب صادر کرده‌اند.

البته این مسئله در طول تاریخ همواره مورد توجه علمای شیعه بوده تا جایی که حتی در دوران مشروطه نیز مراجع تقلید شیعه بیانیه‌ای جهت حفظ وحدت اسلامی صادر کردند و نوشتند «چون دیدیم که اختلاف فرقه‌های پنج‌گانه مسلمین (اختلافاتی که مربوط به اصول دیانت نیست) موجب انحطاط دول اسلام و استیلای خارجیان شده‌ است، به جهت حفظ کلمه جامع دینیه و دفاع از شریعت محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام، که روسای شیعه جعفریه هستند، و مجتهدین اهل سنت، اتفاق نموده بر وجوب تمسک به حبل اسلام… اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمع مملکت های اسلامی از تشبهات دول بیگانه و حمله‌های سلطنت های صلیبیه، متحد شد رای جمیعا برای حفظ حوزه اسلامیه بر این که تمام قوت و نفوذ خود را براین خصوص مبذول داریم و از هیچ‌گونه اقدامی که مقتضی است فروگذار نکنیم… چنانچه حق تعالی فرموده اشدّاء علی الکفار رحماء بینهم و متذکر می سازیم عامه مسلمانان را به برادری که خداوند بین تمام مومنین بست و اعلان می کنیم وجوب اجتناب از چیزهایی که موجب نفاق و شقاق است…» آیت‌الله نورالله نجفی اصفهانی، آخوند خراسانی، سید اسماعیل صدر، شیخ‌الشریعه اصفهانی و شیخ عبدالله مازندرانی از امضاکنندگان این بیانیه بودند.

این اتفاقات در حالی می‌افتد که امام علی(علیه السلام) درباره انجام کارهایی که موجبات تفرقه را فراهم می‌کند می‌فرماید: «لَوسَکَتَ الجاهِلُ مَااختَلَفَ النّاسُ اگر نادان خاموشی می گزید، مردم دچار اختلاف نمی شدند.»

مثل پدراتون گول نخورید!


آیت‌الله سید صادق شیرازی البته دارای سوابق سیاسی نیز هستند، وی در سال ۸۸ به دفاع از فتنه گران پرداخت و در ویدئویی به نظام مقدس جمهوری اسلامی شدیداً حمله کرد. البته سابقه حملات وی و خانواده‌اش به انقلاب اسلامی مردم ایران در اوایل انقلاب و برادرش به رهبری انقلاب امام خمینی بین انقلابیون مشهور است. مسئول دفتر وی محمد حنافروش، مدیرمسئول شبکه جهانی امام حسین و سید حسین شیرازی نیز به خاطر حمایت از فتنه گران در سال ۸۸ و ترویج خرافات در شبکه‌های جهانی نیز مدتی بازداشت شده بودند. نکته جالب توجه ماجرا آنجاست که با این که ایشان از مراسم­ها و شعائر حسینی (ع) به صورت خاص و غیر معتبر بسیار دفاع می‌کند، اما در عاشورای سال ۱۳۸۸ که عده‌ای فتنه­ گر به نمادها و شعائر حسینی توهین کردند، واکنشی نشان نداند.

آیت‌الله سید صادق شیرازی در سخنرانی خود که در تاریخ ۲۸ صفر ۱۴۳۱ در قم ایراد می‌کرد با استفاده از کلماتی ناشایست اقدام به توهین به رهبری نظام اسلامی کرد: «جوونا گول نخورید مثل پدراتون که بعضی­هاشون گول خوردن نشید تاریخ پیغمبر رو خودتون بخونید هر چی میگن نگید راست میگه! نگید درست می­گه… کشور اسلامی مردمش انقلاب می­کنن برید ببیند اون وقت این حکومتی که به اسم مردم اومده با باتوم میاد می­زنه مردم رو! این اسلام نیست! این زیبا نیست! با این اسلام می خوایم دنیا رو دعوت کنیم به اسلام! مگه منافق رو باید کشت؟ پیغمبر خدا یه دونه منافق نکشتن!!…. وقتی در حکومت اسلامی ملت خودش رو به خاطر اینکه یه تظاهرات کرده با باتوم می­زنه می­کشه به خاک و خون می­کشه چه توقع هست توقعی هم ندارم … خزی دنیاست که خود ملت خودشون لعن شون می کنه شب نامه ضدشون می نویسه یه خورده توسعه پیدا کرد انقلاب می کنه اون رو هم می­کُشه یا حبس می­کنه … فکر می­کنید کشور اسلامی اسمش فقط اسلامیه پیغمبر همین بودن این مسئولیت من و شماست در هر مسئولیتی هستیم هر قدر قدرت داریم اینو به دنیا نشون بدیم تاریخ پیغمبر خدا رو نشون بدیم.»

امام خمینی (ره) در لزوم توجه بیشتر روحانیت به مسائل شرعی و سیاسی و هشدار نسبت به خطرات این قشر در صورت انحراف می‌فرمایند:«آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی‌نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است». ایشان در بیان ضرر وجود حتی یک روحانی که در خط اسلام آمریکایی باشد می‌فرمایند: «خدای متعال می‌داند که من نسبت به آخوندهای فاسد آنقدر شدید هستم که نسبت به سایر مردم نیستم. ساواکی پیش من محترم تر از آخوند فاسد است.»

توهم توطئه یا دست آوریزی برای مظلوم نمایی

آقای سید محمد شیرازی در سن ۷۵ سالگی بر اثر بیماری در کهولت سن فوت کردند. ولی طرفداران شیرازی­ها و همین­طور برخی نزدیکان به ایشان مرگ آیت الله شیرازی را مشکوک تلقی می­کنند. همچنین مرگ پسر ایشان سید محمد رضا شیرازی را که در خانه­اش فوت کرده است و تاکنون هیچ یک از نزدیکان ایشان حتی خود آیت الله سید صادق شیرازی نیز به کشته شدن پسر برادر خود بوسیله نظام اسلامی اشاره ای نمی­ کند. از همه مهم تر آنکه روایت هایی که درباره فوت ایشان ذکر گردیده است همگی در تناقض جدی با یکدیگر و ساختگی بودن آن در ذهن هر مخاطبی حتمی جلوه می­ کند. به تمام این موارد باید منفعتی که نظام از کشتن این دو نفر می برده است را اضافه کرد.


تا­کنون این آقایان به این سوال مخاطبین پاسخ نداده­اند که نظام اسلامی از کشتن این دو نفر چه سودی می برده است؟مخالفانِ بی­اثری که، توان مقابله­ای چه الان و چه در آینده با نظام را نداشته اند چرا باید حذف شوند؟ آیا از این دو نفر موثرتر و مخالف­تر وجود نداشنه که نوبت این دو نفر می­رسد؟ پرداختن بی حجت و سند به کشته شدن این دو نفر توسط نظام اسلامی تنها به کسانی کمک می­ کند که از این دو متوفی قصد ایجاد جایگاه حق به جانبی برای خود را دارند.

دار و دسته انحرافی ها

یاسر الحبیب طلبه خوش‌پوش لندن نشین


یاسر الحبیب یک طلبه خوش‌پوش است که در حسینیه‌ای در لندن منبر می رود و ادعا دارد که سینه‌چاک شیعیان و دشمن درجه یک وهابیت است. «یاسر یحیی عبدالله الحبیب» یکی از شبکه‌های تحت حمایت آیت‌الله سید صادق شیرازی یعنی شبکه فدک را مدیریت می‌کند ولی از حضور چشم‌گیر و پررنگ در دیگر شبکه‌های زنجیره‌ای این طیف فکری نیز غفلت نمی‌کند. تنها سه سال از راه‌اندازی «هیئت خدّام‌المهدی» در کویت می‌گذشت که تندروی‌های یاسر الحبیب، دولت کویت را مجبور کرد هیئتش را پلمپ و او را روانه زندان کند.

«اجازه نامه یاسر الحبیب ازآیت الله صادق شیرازی»

 

اما این جوان جسور چشم انگلیسی‌ها را گرفته بود؛ پس سریع به سوژه مورد نظر سازمان‌های حقوق بشری انگلیس و آمریکا تبدیل شد. حتماً خود مقامات کویتی هم متعجب شده بودند که این سازمان‌ها چرا بین این همه زندانی و شکنجه‌شده، به این روحانی جوان این قدر توجه می‌کنند. دو سال وقت کافی بود تا بعد از رایزنی انگلیسی‌ها و ساکن شدن وی در لندن حیطه فعالیت‌های یاسر الحبیب به شدّت گسترش پیدا کند. روزنامه‌ای با نام «shianewspaper» منتشر می کند، حوزه علمیه «امامین عسکریین» را در لندن به راه اندازد، شبکه ماهواره‌ای «فدک» را نیز با حمایت آیت‌الله سید صادق شیرازی تأسیس کند و در سال ۲۰۱۰ نیز مکان هیئتش در لندن را به حسینیه‌ای بزرگ به نام «حسینیه سیّدالشّهدا» منتقل و مکان جدید را مجتمعی برای حوزه علمیه، هیئت، دفتر کار، مؤسسه رسانه‌ای، شبکه ماهواره‌ای فدک، روزنامه شیعه و پایگاه اطلاع‌رسانی اینترنتی قرار می دهد.

رمضان المبارک ۱۴۳۱ قمری شیخ مقیم در انگلیس در هفدهم ماه مبارک و در سالروز وفات عایشه همسر پیامبر اکرم (ص) مجلسی در حسینیه خود در لندن تشکیل داد و از فراز منبر جملات رکیک و نسبت‌های وقیحانه‌ای متوجه او کرد.

او پس از ذکر ادلّه خویش برای اثبات نفاق و هرز‌گی و… به همسر پیامبر اسلام، سخن خود را با این توصیه راهبُردی! به پایان رسانید که: «جشن گرفتن به مناسبت هلاک عایشه، ضرورتی دینی است؛ چه این­که روز هلاکت عایشه، پیروزی اسلامی عظیمی به شمار می ­رود.» سایت وی نیز با افتخار تمام در این‌باره گزارش می‌دهد: «لازم به ذکر است که شبکه ماهواره‌ای فدک این جشن مبارک و وقایع آن را پوشش داده و پخش نمود. ضمن این‌که در بالای صفحه این شبکه نیز «شعار الله اکبر … عایشه فی النّار» برای اولین بار در تاریخ شبکه‌های تلویزیونی قرار داده شد! و در فواصل مختلف برنامه، سرودهایی به مناسبت و شادی از هلاکت رأس الکفر عایشه و شکر نعمت برائت از او، پخش گردید.

«شیخ عبدالعزیز آل الشّیخ» مفتی اوّل سعودی در برابر این اقدام چنین واکنش می‌دهد: «بعد از اسائه ادب یاسر الحبیب به أم المؤمنین عایشه، انتشار مذهب تشیّع در کشورهای عربی و اسلامی متوقّف شده است». وی در دیدار خود با ائمه جمعه و جماعات مساجد عربستان سعودی گفت: «سخنان یاسر الحبیب، روحانی شیعه کویتی باعث شد تا بسیاری از اهل سنّت که تمایلی به تشیّع داشتند، از مسیر انحرافی خود برگشته و راه مستقیم را برگزینند.» آل‌الشّیخ ادامه داد: «مُخبرین ما در کشورهای عربی به من اطلاع دادند عدّه زیادی از اهل سنّتی که شیعه شده بودند، به خصوص در شمال آفریقا، پس از گفته های یاسر الحبیب متوجّه شده اند که تشیّع، مذهبی باطل است و به مذهب حقّ برگشته اند.»

اما سخنان مشکوک شیخ، مشکلات بسیاری برای شیعیان کویت و عربستان نیز به بار آورد. علمای شیعه این دو کشور ـاز جمله «شیخ عَمری»، «شیخ حسین معتوق»، «شیخ حسن صفّار»، «شیخ علی آل محسن»، «شیخ عبدالجلیل السمین»، «شیخ نمر» و «سیّدهاشم السلمان» ـ مواضع سختی در برابر وی گرفته و او را از خود طرد کردند.


تا اینکه این دست موضع‌گیری‌ها که باعث ورود فشارهای فراوان به شیعیان عرب نیز شده بود، جمعی از علماء و فرهیختگان شیعه منطقه احصاء عربستان را بر آن داشت تا استفتائی را خدمت مقام معظم رهبری ارسال کنند. پاسخ معظم له آبی بود بر آتش:«اهانت به نمادهای برادران اهل سنّت از جمله اتّهام ­زنی به همسر پیامبر اسلام حرام است. این موضوع، شامل زنان همه پیامبران و به­ ویژه سیّدالانبیاء پیامبر اعظم -حضرت محمّد صلّی­ الله ­علیه­ و آله– می­ شود.» فتوایی که از شبکه ماهواره‌ای الجزیره گرفته تا روزنامه الانباء کویت، سایت پرمخاطب محیط، روزنامه‌های السّفیر لبنان و الحیات چاپ لندن و سایت رادیو تلویزیون مصر و … به انعکاس درآمد و مورد تحلیل قرار گرفت.

حتّی احمد الطّیب، شیخ الازهر در بیانیه‌ای رسمی، این‌چنین به فتوای رهبر حکیم انقلاب، واکنش نشان داد: «با تمجید و خرسندی، فتوای مبارک حضرت امام علی خامنه ­ای را در خصوص تحریم اهانت به صحابه رضوان­ الله­علیهم یا تعرّض به همسران حضرت رسول­(ص) دریافت کردم. این فتوایی است که با دانش صحیح و درک عمیق از خطرناکی آن­چه که اهل فتنه انجام می­ دهند، صادر شده و بیان­گر علاقه و اشتیاق به وحدت مسلمانان است. آن­چه که باعث می­ شود بر اهمیت این فتوا افزوده شود، آن است که عالمی از علمای بزرگ مسلمان و از بزرگ­ترین مراجع شیعه و به ­عنوان رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران، چنین فتوایی را صادر کرده است.»

یکی دیگر از اقدامات این جریان مشکوک که حامیانی نیز در شهر مقدس قم دارد نام‌گذاری هفته برائت! در ربیع‌الاول سال پیش بود. این جریان در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «با نزدیک شدن به ایام فرحة الزهرا و غدیر ثانی، شورای سیاست گذاری شبکه جهانی امام حسین علیه‎السلام در بیانیه ای اعلام داشت: روز نهم ربیع الاول طبق فرموده اهل‌بیت علیهم‎ السلام روز غدیر ثانی نام‌گذاری شده است… از این رو بر خود لازم می‎دانیم که از روز نهم لغایت ۱۵ ربیع الاول را به عنوان هفته برائت نام‌گذاری کنیم تا از این شبکه مقدسه پیام برائت از دشمنان خاندان رسالت را با اتکا به عمل معصومین به جهان صادر نماییم.»


این حرکات زشت بدعت آلوده در حالی صورت می ­گیرد که خداوند در آیه ۱۷ سورة الانعام فرموده است: [وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا به غیر عِلْمٍ] یعنی به خدایان و بت‌های مشرکین و کفار حرف زشت نزنید چون آن‌ها مقابله به مثل کرده و به مقدسات شما توهین می‌کنند این آیه شریفه به طریق اولی دستور عدم توهین به مقدسات سنی‌ها را ثابت می‌کند.

بهترین تعبیر راجع به یاسر الحبیب سخن سید مقاومت، نصرالله عزیز است که شیخ هتاک را «شخصٌ شیعیٌ غیرُ معروفٍ عند الشیعة أساساً» دانسته است. یاسرالحبیب با کمک‌های بی‌دریغ دولت انگلستان و بیت آیت‌الله سید صادق شیرازی روز به روز به فعالیت‌های به ظاهر مذهبی‌اش می‌افزاید. قابل‌توجه اینجاست که در یک اقدام هماهنگ شبکه مورد حمایت آیت‌الله سید صادق شیرازی -شبکه امام حسین-درست در همین ایام اقدام به اعلام گستره برگزاری برنامه‌های هفته برائت این فرقه مشکوک کرد.

محمد هدایتی مدیر مسئول شبکه سلام

محمد هدایتی مدیر مسئول شبکه سلام یکی از کسانی است که با بیت شیرازی‌ها ارتباط کامل دارد و در مسائل سیاسی ضد نظام جمهوری اسلامی فعالیت می‌کند. تا به حال با شبکه صدای آمریکا مصاحبه کرده تا در این شبکه از قمه زنی دفاع کند! این درحالی است که در خلال مصاحبه های خود، جمهوری اسلامی را نیز بارها متهم به دیکتاتوری کرده است.


از جمله فعالیت‌های وی، مدیریت سایت ضد انقلابی رسام -روحانیون سنتی ایران معاصر- است. جدیداً گروهی را به نام «ستاد بین المللی تعظیم شعائر حسینی» اداره می‌کند و اکثر کلیپ های که می‌سازند، صحنه‌هایی از قمه یا لطمه زنی است. یکی از علمایی که به دلیل رفتارهای غلط ایشان، از آنان جدا شد، «آیت‌الله حسینی قزوینی» است. ایشان ابتدا با دادن بیانیه‌ای به شبکه «سلام» هشدار داد که در صورت دفاع از قمه زنی و توهین به مسئولین نظام، با آنان همکاری نخواهد کرد. سپس در سال ۱۳۸۸ و با اوج فتنه ۸۸ و تحرکات این شبکه، ایشان از همکاری با شبکه «سلام» خودداری و شبکه «ولایت» را تأسیس نمودند.

حاشیه سازی بر سر احضار سید حسین شیرازی فرزند آیت‌الله

استدلالات ضعیف و ضعف گفتار این جریان را می‌توان از زبان سید حسین شیرازی وقتی به دلایل تبلیغ علیه نظام و اشاعه بدعت قمه زنی به دادستانی احضار می‌شود به وضوح مشاهده کرد. وی در روایت دیدارش با دادستان ویژه روحانیت قم را چنین روایت می‌کند:

با احترام من رو وارد دفترش کرد یک قاضی نشسته بود دادستان هم پیشش بود، اول کار یکی آمد گفت برای حاج اقا ناهار بیارم دادستان گفت نه نیاز نیست همش پنج دقیقه کارش داریم. بعد شروع کرد و گفت: هر کشوری قانون داره و باید به قانون کشور احترام گذاشت…. شما دارید کارشکنی می‌کنید. من اینجا یک دفعه با حدت گفتم کجا ما کارشکنی کردیم؟ طرف جا خورد و اون هم یک خورده تند شد و گفت رفقاتون ضد ما کار می‌کنند ما یک احضاریه فرستادیم دنیا رو شلوغ کردند. بهش گفتم خوب تقصیر خودتونه چه معنی داره من رو احضار می‌کنید! گفتم عملکردتون دشمن سازه به چه حساب من رو احضار کردید؟! گفت خوب کارت داریم چکار کنیم؟ گفتم به من چه برید یکی دیگه رو پیدا کنید!! گفت چرا افرادتون علیه ما دروغ می‌گن گفتم مگه افراد شما دروغ نمی‌گن؟ گفت کجا؟ گفتم تو گوگل سرچ کن پسر نوح عکس‌های سید حسن خمینی در میاد!! گفت ملاک ما امام خمینیه گفتم مگه سید حسن جزو نظام نیست!!


یکی از دستاوردهای این فرقه های افراطی برای تشیع

ماهاتیر محمد نخست وزیر سابق مالزی در یک سفر دوره­ای به ایران، از جمهوری اسلامی ایران خواست تا در مالزی برای تبلیغ اسلام و مبارزه با فرقه ضاله بهاییت به آنها کمک کند. چون منشا بهاییت در ایران بود و بهایی­ها یکی از مراکز اصلی شان در مالزی قرار دادشت و از آنجا نیرو می ­گرفتند. اما از حدود چهار سال قبل، به دلیل فعالیت­های جریان شیرازی­ ها در مالزی و مبارزه رسمی با خلفا، به دعوای میان شیعه و سنی چنان دامن زدند که به شعار نویسی­ های خیابانی انجامید و این مساله باعث شد، ماهاتیر محمد که تا دیروز از جمهوری اسلامی دفاع می­ کرد، چند ماه قبل نسبت به خطر گسترش شیعه در مالزی هشدار داد و خواستار مبارزه با شیعیان به عنوان یک فرقه ضاله شد.

علی علی علی ... یا علی !

علی علی علی ... یا علی !

سکان زمین و آسمان است علی
سلطان همه جهانیان است علی
گلواژه ی منشق از علی اعلاست
سر چشمه ی فیض بی کران است علی
آوازه ی او ز هفت اقلیم رسد
مشهور به هفت آسمان است علی
سر سلسله خلیل عبادالرحمن
آن بنده ی سر به آستان است علی
برتر ز علی رب جلی خلق نکرد
آقای همه بهشتیان است علی
از بعد نبی بر همه ی مخلوقات
از جانب دوست ارمغان است علی
اول وصی پیمبر اعظم اوست
بر دین رسول روح و جان است علی
شاگرد محمد امین است ولی
استاد همه پیمبران است علی
دستور تمام انبیا در دستش
حق را شب معراج لسان است علی
هستند امامان مبین رهرو او
یعنی که امیر کاروان است علی
همتای امیر عشق تنها زهرا ست
با دخت رسول همزبان است علی
بر هر نبی و ولی ولی الله است
مولای جمیع انس و جان است علی
در نور محبتش پر از جاذبه است
محبوب قلوب شیعیان است علی
بر غیب و شهود حاکم و سلطان است
آگاه ز راز کهکشان است علی
جنت یکی از صنایع دستانش
صنعتگر آفریدگان است علی
ایمان و نماز و اصل اسلام علی است
توحید و معاد عارفان است علی
مفتاح علوم ایزدی در نزدش
دیباچه ی علم لا مکان است علی
این است گواه لا مکان بودن او
یک شب به چهل مکان عیان است علی
مولا و امام متقین کیست علی است
حقا که امیر مومنان است علی
سلمان که سبو از می منّا نوشید
او ظرف و در آن قطره چکان است علی
میثم سر دار از علی می گوید
با لله می وصل عاشقان است علی
قنبر که غلامی علی منصب اوست
او سالک و پیر زاهدان است علی
در مرکز وحی کاتب وحی علی است
بر حامل وحی ترجمان است علی
گنجینه ی مخفی معارف مولاست
آئینه ذات مستعان است علی
تفسیر مبین فطره الله علی است
عشقش به دل پیر و جوان است علی
آیات مبین مدیحه اوصافش
هر سوره و آیه آرمان است علی
قرآن بدون او به قرآن جعلی است
تا ناطق و منطق و بیان است علی
دانید که سرّ اسم اعظم در چیست
اکسیر به رمز کن مکان است علی
در اولُ الاولین عیان کیست علی است
در آخر الآخرین نهان است علی
احسان قدیم و حکم فرمای ازل
مسجود همه فرشتگان است علی
موسای قلندر از علی نیل گشود
بر کشتی نوح پشتوان است علی
عیسا نه به خویش مرده را زنده کند
تجدید حیات مردگان است علی
میزان و قسیم نار و جنت حیدر
آری به صراط میزبان است علی
عنوان علی به چهره ها منقوش است
نامش به رخ موالیان است علی
با این همه مظهر العجائب بشر است !
یا اینکه خداوند جهان است علی
افتاده بیا که دستگیر تو علی است
بر بازوی ناتوان توان است علی
بر سائل خود زکات بخشد به رکوع
با قاتل خویش مهربان است علی
نیروی ولایتش محک بر همگان
بر جمع خلایق امتحان است علی
در روز نبرد تک سوار عرب است
در عرصه صبر قهرمان است علی
خیبر شکن و صف شکن و بت شکن است
هنگام مصاف پهلوان است علی
هر ضربه که می زند به شیطان رجیم
تضمین بهشت جاودان است علی
لشگر عددی نبود در حرب علی
تشنه به قتال کافران است علی
در معرکه چشم فتنه را کور کند
شمشیر به فرق دشمنان است علی
با خنده مظلوم علی خشنود است
ویران گر ظلم پیشه گان است علی
با اشک یتیم دیده اش بارانی
با قوْتِ فقیر شادمان است علی
قانع به نمک و قرص نانی باشد
با اینکه نعیم آب و نان است علی
آن زاهد شب که شیر روزش خوانند
سالار همه دلاوران است علی
آری سه طلاقه کرد دنیایی را
الحق که امام زاهدان است علی
هر ذائقه با ولای او شیرین است
عطر گل و طعم زعفران است علی
او را نشناخت جز خدا و احمد
از بس که لطیف و دلستان است علی
آن میر مهیمنی که ما را در حشر
از دوزخیان نگاهبان است علی
روزی که کسی به داد امت نرسد
آن کس که به فکر دوستان است علی
امضای شفاعت است با مهر علی
در حشر جواز مومنان است علی
آرامش شیعیان عالم مهدی است
آرامش صاحب الزمان است علی
از عدل علی که می توان گفت سخن
جایی که شهید هر زمان است علی

نقش هنر در تبلیغ دین


نقش هنر در تبلیغ دین

درس هنر و ارتباطات

استاد ارجمند : آقای حسنی

دانشجویان : اصیلی نژاد ، صابری ، نیازی

دانشگاه علمی کاربردی بنیاد شهید

 

فهرست :

 مقدمه.................................................................................................................................................................................. 2

تعاریف اولیه

دین...................................................................................................................................................................................... 3

تبلیغ..................................................................................................................................................................................... 3

تعریف تبلیغ در کلام برخی از بزرگان و نیز برخی ازمتون اسلامی :............................................................................................... 4

هنر...................................................................................................................................................................................... 4

انسان................................................................................................................................................................................... 5

نقش تبلیغات در جامعه بشری................................................................................................................................................. 6

ارتباط هنر و تبلیغ.................................................................................................................................................................. 6

قرآن................................................................................................................................................................................... 7

هنر در قرآن........................................................................................................................................................................ 8

رابطه دین و هنر .................................................................................................................................................................. 8

هنر قدسی........................................................................................................................................................................... 8

هنر دینی ............................................................................................................................................................................ 9

هنر دینی و تبلیغ دینی........................................................................................................................................................... 9

برخی ابزار های هنری در تبلیغ

شعر و ادبیات..................................................................................................................................................................... 10

سرود................................................................................................................................................................................. 11

عناصر تشکیل دهنده سرود

آهنگ و موسیقی................................................................................................................................................................. 11

شعر و کلام........................................................................................................................................................................ 12

محتوا و پیام...................................................................................................................................................................... 12

نمایش.............................................................................................................................................................................. 12

قصه و داستان.................................................................................................................................................................... 13

ویژگیهای داستانهای قرآن.................................................................................................................................................. 14

ویژگیهای مبلغ دین

اخلاص............................................................................................................................................................................. 15

تبلیغ عملی........................................................................................................................................................................ 15

شناخت مخاطبان................................................................................................................................................................ 15

نقش هنر از دیدگاه مقام معظم رهبری............................................................................................................................ 16

نتیجه گیری.................................................................................................................................................................... 16                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                          مقدمه                                                                                                                                                                      
عصر حاضر را عصر اطلاعات و ارتباطات می دانند و انتقال اطلاعات و برقراری ارتباطات جز به مدد تبلیغ و رسانه میسر نیست.از اینروست که تبلیغ رگ حیاتی دنیای نوین به شمار می آید.
در عصری که آکنده از پیامهای تبلیغی است،پیامها یا تبلیغات دینی به ویژه در کشورهایی که بر دینداری تأکید می ورزند به وفور دیده می شود.بدیهی است که در دنیای امروز که فرهنگ ها،تمدن ها ،ادیان و تمام ارکان هویت ساز ملل هدف آماج جهانی شدن قرار گرفته است، برای حفظ این عناصر و در پی آن صیانت از هویت ملی باید از طریق تبلیغ کوشید تا هویت فردی و ملی در امان بماند. در این میان تبلیغ در حوزه دین که یک رکن اساسی در فرآیند هویت سازی یک ملت و جامعه است باید مورد پژوهش قرار گیرد و راهکارهای مناسب برای کارایی بیشتر آن جستجو شود.در این راستا هنر با توجه به زبان ارتباطی خاص خود چنانچه به درستی مورد توجه قرار گیرد می تواند بهترین وسیله و عامل برای تبلیغ و اشاعۀ دین باشد.چراکه اگر بپذیریم در مقوله تبلیغ سه رکن اصلی پیام دهنده،پیام گیرنده و خود پیام وجود دارد در موضوع مورد بررسی ما، نقش هنر در تبلیغ دین ،پیام دهنده در حقیقت هنرمند دیندار و هنر عجین شده با اندیشه و تفکر دینی است.پس برای رسیدن به تأثیر مطلوب در عرصۀ .تبلیغ دینی لازم است هنر به عنوان مؤثرترین امکان جهت انتقال پیام توسط مبلغ دین به درستی شناخته شود
                                                                                                                                                                                               تعاریف اولیه                               
   
دین:                                                                                                                                                                                     معناى دین را از مناظر گوناگون مى‏توان بررسى کرد، اولین راه آنست که مطابق معناى لغوى آن، دین را هر گونه راه و روشى که براى چگونه زیستن و تعیین مسیر حرکت در زندگى برگزیده مى‏شود اطلاق نمائیم.1 منظر خاص‏تر آن است که دین را اعتقادات و مبادى جهان بینى خاصى اطلاق نمائیم که ارتباط انسان را با ماوراءالطبیعه برقرار مى‏نماید. از این منظر هر گونه اعتقادى که این ارتباط را برقرار سازد دین نامیده مى‏شود. این منظر نیز به دو دیدگاه قابل تقسیم است: دیدگاهى که دین قابل قبول را منحصر به ادیانى میداند که پیروان آنها ضمن اعتقاد به مبادى مربوط به ماوراءالطبیعه به خالق یگانه و واحد نیز معتقد هستند، که نمونه بارز آن ادیان توحیدى هستند. و دیدگاه دیگر مشتمل بر ادیانى است که به شیوه‏هاى گوناگون اعم از پرستش الهه‏ها، عناصر طبیعى(زمینى و سماوى)، بت پرستى، و سایر صور شرک ظهور نموده‏اند. هر دیدگاهى موجد و بانى و مروّج نوعى جهان بینى خاص است.2
 
وقتى صحبت از دین به میان مى‏آید طبیعى است که شناسایى یک سرى باورها و یک نوع جهان بینى و هستى‏شناسى و غایت و آرمانى براى زندگى و حیات لازم مى‏آید که بسته به ماهیت آن دین مورد نظر با تغییراتى قابل توضیح هستند. جملگى این موضوعات بر فعالیتهاى انسان و از جمله هنر او نیز اثر مى‏گذارند. مراد این نوشتار از دین عبارت است از نوعى مشى و زندگى که بر پایه ایمان به خالق، معنادار بودن حیات، و باور به حیات پس از مرگ، و تسلط سنت ازلى بر عالم وجود، استوار شده است

 تبلیغ:                                                                                                                                                                                          تبلیغ در مفهوم کلی عبارت است از رساندن پیام توسط برقراری ارتباط به منظور ایجاد دگرگونی در بینش و رفتار و افکار پیام گیرنده. در لغت نامه دهخدا در معنای تبلیغ دین اینچنین آمده است:«تبلیغ یعنی رساندن،خواندن کسی به دینی،عقیده ای و مظهری و مسلکی و روشی یا کشیدن کسی به راهی که تبلیغ کننده قصد آن دارد».3
همچنین در فرهنگ معین در تعریف تبلیغ آمده:«موضوعی را با انتشار اخبار،به وسایل مختلف مانند رادیو،تلویزیون،روزنامه و... در اذهان عمومی جاگیرکردن»4 به نظر می رسد تبلیغ ابتدا فقط در زمینۀ مسائل مذهبی به کار می رفته است و رفته رفته عمومیت یافته و موضوعات غیر دینی را نیز در برگرفته است.
واژه های تبلیغ،وعظ و خطابه به ویژه در ادبیات شفاهی مردم،گاهی به معنای هم و گاهی به جای یکدیگر به کار می رود.اما از  این سه،هیچ یک گستردگی معنای واژه تبلیغ» را ندارد.«وعظ» که در میان لااقل قشری از جامعه(روحانیون) مترادف با «تبلیغ» شمرده می شود،فقط با بخشی از معنای گستردۀ تبلیغ نزدیکی دارد:«وعظ و وعظ کردن:پند دادن کسی را،بیان کردن روایات و احکام شرعی بالای منبر،...»5.می توان گفت «وعظ» یکی از راهها و جلوه های تبلیغ است؛خطابه نیز از نظر مفهوم،بیش از آنکه به تبلیغ نزدیک باشد به وعظ نزدیک است.6
در برخی متون از جمله جامعه شناسی و روان شناسی تبلیغ اینگونه تعریف شده است:«تبلیغ، انتشار و انتقال اطلاعات و عقاید و دیدگاههایی است بین فرد یا افرادی به منظور نفوذ و ایجاد دگرگونی و تأثیر در روحیات،افکار و رفتارهای آنها»7
مراد از متون اسلام شناسی متن هایی است که توسط مسلمانان و پیرامون تحلیل دیدگاههای اسلام نگاشته شده و در آنها ذکری از «تبلیغ اسلامی» یا «تبلیغ در اسلام» به میان آمده است.برخی از این متون مستقیماً پیرامون تبلیغ به رشتۀ تحریر در آمده است و برخی دیگر پیرامون موضوعی دیگر است و به مناسبتی به تبلیغ پرداخته است.
تعریف تبلیغ در کلام برخی از بزرگان و نیز برخی ازمتون اسلامی :
حضرت امام خمینی(ره):تبلیغات (به عنوان یکی از اصول بسیار مهم اسلام) همان شناساندن خوبیها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدیها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است.8
حضرت آیة الله خامنه ای:معنای واقعی تبلیغ... یعنی رساندن حقایق و واقعیتها به گوش مردم جهان.9 و نیز:تبلیغ در اسلام یعنی رساندن حقایق اسلام به دنیا.10
مرحوم شهید مطهری(ره):مسأله تبلیغ، به معنای صحیح و واقعی،رساندن و شناساندن یک پیام(پیام دینی) به مردم است؛آگاه ساختن مردم به یک پیام(پیام دینی)و معتقد کردن و متمایل نمودن و جلب نظرهای مردم به یک پیام(پیام دینی) است.11
تفسیر موضوعی قرآن:تبلیغ و خطابه،عبارت است از:مشافهه و سخن گفتن با جمهور و عامه،به منظور قانع کردن و استماله آنان در جهت اسلام.12
از تعاریف فوق می توان نتیجه گرفت که در متون اسلام شناسی:«تبلیغ،شاخه ای از ارتباطات است که از طریق ابلاغ و رساندن دین اسلام به کمک هر وسیلۀ ممکن و مشروع،می خواهد مردم را به سوی اسلام متمایل سازد.»13
تبلیغ در دیدگاه روحانیون:«تبلیغ یعنی رساندن (پیام) اسلام (از طرف روحانیون درس خوانده و آگاه) به مردم به هر وسیله ای»14
در قرآن کریم برای تبلیغ ،کلمات بلغ،تبشیر،تخویف،هدایت و دعوت و امربه معروف و نهی از منکر آمده است که هریک به بعدی از ابعاد تبلیغ اشاره دارد.

 
هنر:                                                                                                                                                                                              در خصوص ارائه تعریف از هنر باید گفت که شکل اصیل و متعال هنر پدیده ای است که به شدت تعریف گریز است و نمی توان آن را درقالب عبارات محصور نمود و این تعریف گریزی ریشه در ذات هنر دارد. فیلسین شاله فیلسوف فرانسوی در تعریف هنر می گوید:«هنر، کوششی است که برای ایجاد زیبایی یا ایجاد عالم ایده آل می شود.»15 و به اعتقاد لئون تولستوی «هنر،سرایت دادن و اشاعه عاطفه است.هنرمند راستین کسی است که عاطفه را نشان می دهد و عواطف مخاطبان را بر می انگیزد»16.وی همچنین در جایی گفته است:«وقتی انسان،آگاهانه و به معیت علائم خارجی،احساساتی را که خود تجربه کرده است،به صورتی زیبا به دیگران انتقال دهد بطوری که این احساسات به ایشان سرایت کند و آنان را از همان مراحل حسی و عاطفی که او گذشته است عبور دهد،عملش بنام هنر و خود او بنام هنرمند نامیده می شود.»17
هربرت رید معتقد است:«هنر بیان هر آرمانی است که هنرمند توانسته باشد آنرا در صورت تجسمی تحقق بخشد.»یا در جایی دیگر گفته:«هنر، کوشش است برای آفرینش صور لذت بخش»18.
محمد قطب از پژوهشگران اسلامی در کتاب مهج الفن الاسلامی نوشته:«هنر کوشش بشری است برای تصویر تأثیرات ناشی از حقایق هستی که در حس ایجاد می شود،تصویری زیبا و زنده و مؤثر»19
با عنایت به همه تعاریفى که در مورد هنر مى‏شود به طور ساده مى‏توان گفت که هنر بیان آراء و نظریات یک جهان‏بینى و یک مکتب فکرى به‏گونه‏اى جذاب و گیرا و مؤثر مى‏باشد. گذشته از تعاریفى که از هنر در کتاب‏ها مسطور است و یا متفکران و مصلحان و اندیشمندان از آن سخن گفته‏اند، نوعى تعریف و یا دسته‏بندى در جامعه و در میان عامه مردم رواج دارد که اگر چه تعاریفى نانوشته و نامدون هستند ولى به هر حال به عنوان تعریفى رایج از هنر نباید مورد غفلت قرار گیرند. این تعاریف تا حد زیادى بر کمیت و نوع متمرکز بوده و از کیفیت و اهمیت غفلت مى‏ورزد. مثلاً هر بازیگر و هر نوازنده و هر نگارگر و هر نویسنده و هر مجسمه‏ساز و هر ساختمان‏سازى را هنرمند و هر نوع عمل این (به زعم خویش هنرمندان را) هنر و اثر هنر متلقى مى‏نماید. در حالى که تفاوت است بین هنر و تقلید، فرق است میان هنر و شبه هنر، وبالاخره هنر با مهارت دو مقوله متفاوت هستند و بسیارى تفاوت‏هاى دیگر که بین اصل و مجاز مى‏توان برشمرد. و به همین دلیل است که در مواضع مختلف تعابیر مختلف هنر توضیح و تشریح شده‏اند.20 در بسیارى از گونه‏هاى هنر (به ویژه هنرهاى دنیوى) انسان معمولاً موضوع را مى‏داند ولى به طرز خاصى به او گوشزد مى‏شود. براى نمونه برخى تعاریف، خلاصه‏گویى بدیهیات را (که البته نوعى و درجه‏اى از هنر است) هنر بارز مى‏دانند. مثلاً تابلویى که در گوشه آن یک قرص وجود دارد و یا لکه‏اى قرمز روى بومى سفید را به معناى بیان مسئله مهم جهان معاصر قلمداد مى‏کنند. به این ترتیب که هنرمندى قرص و هنرمندى دیگر جنگ را به عنوان مشکل اصلى جهان مطرح مى‏کنند و در این راه تنها به نشان دادن نشانه‏اى قراردادى از آن اکتفا مى‏نمایند. در حالى که هر یک از آنها مى‏توانند اثرات گوناگونى بر انسان‏ها و جوامع مختلف و حتى نهایت زندگى بشرى داشته باشند. مى‏توانند ارزش‏هاى جوامع را دگرگون نمایندمى‏توانند اوج فداکارى‏ها و ایثارها و زبونى‏ها و جنایت‏ها و رشادت‏ها و سرگشتگى‏ها و بیمارى‏ها و بسیارى از این قبیل موضوعات را نشان دهند. پس موضوع اصلى، معرفى مسأله نیست بلکه عواقب و اثرات و حتى زمینه‏هاى موجد آن هستند که اهمیت دارند.

انسان:                                                                                                                                                                                            در مکاتب مختلف تعاریف متفاوتی از انسان عرضه شده است.در این نوشتار هدف ما بررسی تعریف انسان از دیدگاه اسلام است . در دیدگاه اسلامی انسان را باید در ارتباط با خدا معنی و تفسیر کرد و جز در این رابطه اصلاًمعنی پیدا نمی کند. انسان خدا باور و مؤمن به «الله» و معتقد، به اصول الهی،مطمئن است،یقین دارد،دارای توکل است،تکیه گاه و پناهگاه دارد و احساس وابستگی و اتصال به مبدأ قدرتها و کانون عظمت ها می کند و خود را بی نیاز از همه چیز و نیازمند به خدا می بیند.
انسان، در هستی جایگاهی بلند و ارزشی والا دارد.عنصری است دو بعدی:قبضه ای از گلِ زمین، و دمی از روح خدا...و هرکدام به جهتی سوق می دهد.و این هردو بعد، تشکیل دهندۀ انسان است و در کشاکش این دو بعد،و نزاع این قوای رحمانی و جنود شیطانی،انسان گاهی مغلوب بعد لجنی و گاهی مجذوب کشش الهی است.
انسان با بهره گیری از خصیصۀ انتخاب و گزینش که در اوست می تواند رو به کمال مطلق و تا خداگونه شدن پیش رود و یا در اثر سوء انتخاب،به پستی و تباهی سقوط کند.انسان در آفریدن لحظات «هبوط» و «عروج» نقش دارد.و با انتخاب می تواند در حالات سقوط،یا اوج گیری،میخکوب شدن به زمین یا درخشندگی به نور الهی را برای خود فراهم آورد.21
هنر اسلامی وظیفه ای که دارد، شناخت این دو بعد در انسان، و ترسیم نقش اراده و انتخاب، در حرکت در جهت کمال است. نشان دادن لحظات هبوط یک انسان،بعنوان نقطه های اوج و قهرمانی و عظمت،خطر و جنایتی است که هنر غربی گاهی به آن گرفتار می شود و نقاط ضعف بشر را حقایق قابل تحمل می داند و انسان هایی را که یا نمی خواهند و یا نمی توانند به بالا عروج کنند،به صورت ایده آل مطرح می کند و در این موارد،عروج را خرافات، و هبوط را حقیقت می داند و می گوید:آنچه «هست»،بهترین است .
اما واقعگرایی اسلامی در هنر، لحظه های هبوط را انکار نمی کند، ولی آنرا تمجید هم نمی کند. در عین حال که به نقاط ضعف اعتراف می کند،در جهت «برطرف» شدن آنها حرکت می کند،و اینجاست که راه و شیوۀ هنر اسلامی و غربی در مورد انسان، از هم جدا می شود
نقش تبلیغات در جامعه بشر
با رشد و توسعه وسایل ارتباطی و از میان برداشته شدن مرزهای جغرافیایی،فصل جدیدی از تاریخ تجاوزات بشری بوجود آمده است.فصلی که در آن برتریهای حاصله در تمامی عرصه های سیاسی و نظامی و اقتصادی نه با سرنیزه های دیروز و نه با تسلیحات پیشرفته نظامی امروز،بلکه با قدرت و کثرت خبرگزاریها،تعدد ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی و تعدد روزنامه ها و کتب و مجلات پرتیراژ بدست می آید.استعمارگران و متجاوزان به جای تخریب خانه ها و انهدام ساختمانها،به تحریف تاریخ و انحطاط جوامع،و به جای ترور اشخاص به ترور شخصیت ها پرداختند.به بهانه احترام به حقوق بشر،دموکراسی،آزادی،صلح و برابری آزادیخواهان و رهبران و متفکران ظلم ستیز را به زنجیر کشیدند و توطئه گران و مزدوران و نمایندگان خود را آزادیخواه،انقلابی، مصلح نامیدند و تجاوز به ممالک کوچک و ضعیف را نجات مردم و غارت اموال آنان را کمک رسانی نامیدند.
امام راحل در وصیت نامه سیاسی-الهی خود تأکید می کند که «ما اکنون در این زمان که دست ابرقدرتها را از کشور خود کوتاه کردیم،مورد تهاجم تبلیغاتی تمام رسانه های گروهی وابسته به قدرتهای بزرگ هستیم.چه دروغها و تهمتها که گویندگان و نویسندگان وابسته به ابرقدرتها به این جمهوری اسلامی نوپا نزده و نمی زنند...می دانید که امروز جهان روی تبلیغات می چرخد». ایشان در جایی دیگر فرمودند:«مسأله تبلیغات...در این زمان که ما هستیم یک اولویت خاصی دارد».رهبر معظم انقلاب نیز در این خصوص می فرمایند:«سخن در باب اهمیت تبلیغات زائد است چون با تبلیغاتی که در دنیا علیه ما می شود،اینمعنا را می توان حس کرد . در یک مطالعه سطحی و گذرا پیرامون ابزار و شیوه های مدرن و پیچیده تبلیغاتی در جهان، این ذهنیت ایجاد می شود که با توجه به حجم عظیم و پیشرفت و توسعه و تنوع وسایل ارتباط جمعی ، عمر ابزار و شیوه های تبلیغات سنتی به پایان رسیده است.در عصر ماهواره و اینترنت جاذبۀ هنر،فیلم،تئاتر،رمان و... جایی برای مبلغان،طلاب،ائمه جمعه و جماعات نگذاشته است.زمینه و زمانه در سیطره وسایل تبلیغاتی قرار گرفته و تبلیغات سنتی روز به روز اهمیت و ضرورت خود را از دست داده است.

ارتباط هنر و تبلیغ
عامل موثرى که در عصر حاضر مساله تبلیغات را تنوع و قدرت بخشیده آمیختگى و پیوستگى آن با هنراست .به گواهی تاریخ استفاده از ابزار هنر در تبلیغ همواره بسیار مؤثر واقع شده است.زیرا هنر امری فطری است . هنرِ خلق زیبایى و به وجود آوردن آثار دلپذیر، نیرویى است که خداوند در وجود آدمى به ودیعت نهاده است . هنر داراى زمینه اى گسترده وافقهاى باز و بى کرانى است و با هر چه درآمیزد آن را تنوع و تحرک و پویایى و نفوذ مى بخشد . 
در باب هنر از زمانی که اندیشه بشر ثبت شده ،تفکر در باب هنر هم وجود داشته است.مقولۀ مربوط به هنر که مقولۀ زیبایی است ،زیبایی را می آفریند و حس زیبایی شناسانۀ انسان را تحت تأثیر خود قرار می دهد. زیبایی شناسی یک حس است.مرحوم شهید مطهری احساس های مختلفی را بیان می کند که به حس زیبایی مربوط می شود.مثلا در در حس بینایی ،زیبایی به گونه ای دیده می شود و در حس شنوایی به گونه ای دیگر جلوه گر می شود و در حس های دیگر به صورت های دیگر.ولی شاید بتوان گفت یک حد مشترک در همۀ اینها است چنانکه فلاسفه گذشته در بین حواس ظاهری یک حس مشترک قائل بودند که آن حس مشترک درک کننده محسوسات بوده. در باب زیبایی هم ولو اینکه ما می توانیم به زیبایی های دیگر از قبیل بصری،دیداری و شنیداری تقسیم کنیم اما یک حس مشترک زیبایی شناسی در انسان وجود دارد که آنها را می تواند درک کند. این حس مشترک زیبایی شناسی تحت تآثیر زیبایی قرار می گیرد و از آن منفعل می شود و به نوعی تسلیم آن می شود. انسان زیبایی را دوست دارد و به سمت آن گرایش پیدا می کند.این زیبایی که انسان را به خود جذب می کند،کار بعدی اش آن است که خود را بر انسان تحمیل می کند.و انسان چه بخواهد و چه نخواهد این اتفاق می افتد.از اینروست که هنر می تواند ابزاری مؤثر در راستای تبلیغ باشد.22 
هنر نیرویى است ارزشمند که مى توان آن را به استخدام اندیشه ها و اهداف عالى انسانى و نشر معارف اسلامى و گسترش عدالت اجتماعى در آورد. همچنانکه مستکبران مى توانند آن را در راه اهداف استکبارى خود بکار گیرند و بدبختانه بکار گرفته اند!
هنر آنگاه که به عالى ترین مراتب خویش برسد تاثیر و کاربردى اعجازگونه دارد و مى تواندادعا کرد که معجزاتى هستند که داراى جنبه هنرى هستند.
قرآن :                                                                                                                                                                                       معجزه پیامبر خاتم( ص) یکى از عالى ترین جلوه هاى هنرى است که خداوند آن را پدید آورده و به وسیله آن بشر را چنان مجذوب کرده که منکران را به توهم سحرانداخته است و بااین که هزار و چهار صد سال با صداى رسا دشمنان خود را به (تحدى ) و مبارزه خوانده حتى یک تن را یاراى پاسخ نبوده است .  
مبلغان دینی باید به این نکته توجه کنند که وظیفه تبلیغى آنها تنها به گفتن مساله و خواندن و ترجمه کردن یک حدیث وایراد خطابه ادا نمى شود .
معجزاتى که خداوند به پیامبران خود داده است برخى مقطعى و بعضى جاودان بوده اند. اگر دراین معجزات بیندیشیم خواهیم یافت که معجزات مقطعى بیشتر مخاطبان خود را به تسلیم وا مى داشته است . ولى معجزات جاوید داراى نفوذ و جاذبه بوده و روح ها را تسخیر مى کرده است . 
عصاى موسى( ع) و دم عیسى( ع)از گونه معجزات مقطعى است که جبنه هنرى در آنها مشهود نیست ولى قرآن از نوع معجزه جاویداست و بعد هنرى آن بسیار قوى است .
استاد مطهرى (ره )اشاره اى به این حقیقت دارد و مى گوید :
از نظر کلى اعجاز قرآن از دو جهت است : لفظى و معنوى. اعجاز لفظى قرآن مربوط مى شود به مقوله زیبایى واعجاز معنوى آن به مقوله علمى پس اعجاز قرآن یکى از جنبه زیبایى و هنرى است و دیگراز جنبه فکرى و علمى.. 23
نکته اى را که براین کلام متین بایدافزوداین است که جنبه فکرى و علمى قرآن نیز با شیوه اى هنرمندانه مطرح شده است و فرق است میان زیبایى لفظى و هنر چینش و هماهنگى الفاظ و هنرمندانه طرح کردن مفاهیم و معارف و حقایق هستى واین
پس از قرآن مى توان شیوه هاى تبلیغى وارشادى پیامبراسلام( ص) را و نیز نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و مناظرات و روایات معصومین را که هر کدام در نهایت زیبایى واوج هنر بوده و هست مورد توجه قرارداد .
حال که نقش هنر را در پیشبرد و کارآیى تبلیغ دانستیم و تاثیر شگرف تبلیغات را در تحولات و حرکتهاى مختلف اجتماعى شناختیم، به این نتیجه خواهیم رسید که باید بهترین شیوه هاى تبلیغى را شناسایى کرد و تنها استفاده از شیوه های سنتی تبلیغ به صورت خطابه مستقیم و بدون توجه به زمینه های روانی و فرهنگی مفید نیست.بنابراین استفاده از هنر در امر تبلیغ در این راستا قابل توجه است.

هنر در قرآن
هر چند در قرآن کریم آیه‌ای دربارة هنر و ارزش آن صراحتاً وارد نشده است‌، ولی از آن جا که دعوت قرآن کریم و اسلام به چیزهایی است که در فطرت آدمی یافت می‌شود، مثل میل به زیبایی و استفاده از شیوه‌های مختلف هنری برای جذب بیشتر که در وجود انسان فطرتاً نهاده شده است‌، از اینرو قرآن کریم نیز تلویحاً به هنر و ارزش آن اشاره فرموده است‌ از جمله‌ در آیات:                               . "الَّذِی‌َّ أَحْسَن‌َ کُل‌َّ شَی‌ْءٍ خَلَقَه‌... (سجده‌،7) او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید..."1-صَوَّرَکُم‌ْ فَأَحْسَن‌َ صُوَرَکُم‌... (غافر،64) و شما را صورت‌گری کرد و صورتتان را نیکو آفرید...."2- 
 "
فَتَبَارَکَ اللَّه‌ُ أَحْسَن‌ُ الْخَـَـلِقِین‌ (مومنون‌،14) پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است‌"4- 
5- یَـَبَنِی‌َّءَادَم‌َ خُذُواْ زِینَتَکُم‌ْ عِندَ کُل‌ِّ مَسْجِدٍ (اعراف‌، 31) ای فرزندان آدم‌! زینت را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید

 آیات فوق‌، همگی دلالت دارد بر این‌که خداوند متعال نیز از زیبایی در پدیده‌ها، خبر می‌دهد و به نقش هنر، زیبایی‌، هماهنگی‌، دلنوازی و صورت‌های زیبا و دلپذیر در مخلوقات خود و ذرات عالم‌، اشاره می‌فرماید. پس ما باید درس گرفته و در کارها و اعمال‌مان از هنر و زیبایی و خلق شیوه‌های نو و دلنواز کمک بگیریم‌.28

رابطه دین و هنر:
دریک جامعه دینى، دین تأثیرات خاص خویش را بر هنر ظاهر نموده وبا اصول و ارزشهاى خاص خود هدایت و جهت دادن به آن را عهده دار میشود. هنر مرتبط با دین و برخاسته از آن، دارای دو وجه مشخص است، یکى هنر قدسى و دیگر هنر دینى.               هنر قدسى:                                                                                                                                                         هنرى است که به صورت مستقیم و بلاواسطه از ارزشهاى دینى سرچشمه گرفته، و براى آئینهاى دینى مورد استفاده قرار میگیرد. در حقیقت هنر قدسى جلوه اى از شهود است که در گذشته مردم از معناى آن آگاه بودند، و یا به عبارتى مبیّن تجلّى عوالم برتر (عقل و روح)در ساختهاى نازل‏تر هستى(نفس و ماده) است. هنر قدسى را مى‏توان شاخه اى از هنر سنّتى (دینى) تلقى نمود که به صیقل دادن و ارتقاى روح و معناى حیات انسان مى‏پردازد. نمونه بارز هنر قدسى را در خوشنویسى قرآن مجید و تلاوت اسلامی شمایل نگارى در مسیحیت مى‏توان مشاهده کرد.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                  هنر دینى:                                                                                                                                                         هنرهاى دینى فراوانى را مى‏توان سراغ گرفت از جمله موسیقى، معمارى ، نقاشى و شعر که براى مقاصد و آئین‏هاى دینى و تذکر معانى معنوى آنها مورد استفاده قرار میگیرند. هنر دینى اصیل که وجه اعلا و متعالى آن هنر قدسى است، به هنرى اطلاق مى‏شود که از فکر دینى و قدسى نشأت گرفته و متذکر به حقایق الهى و معنوى باشد.
به این ترتیب، دین بطور عام با همه هنرها نسبت داشته، از آنها بهره گرفته، به آنها غنا بخشیده، و در اصلاح و تصفیه و تکاملشان ایفاى نقش نموده است. و متقابلاً هنر نیز از تعالیم دینى و بخصوص مضامین معنوى آن کسب فیض نموده، سبکها و روشها و اسلوبى خاص را در ارائه آنها معرفى نموده، و البته به تبع جهان بینى منبعث از هنر دینى در رشته هاى مختلف اوج و افولهایى را نیز داشته است. بنابراین رابطه هنر با دین رابطه کالبد با روح است.24
همواره دین به عنوان راهنما و تغذیه کننده فکرى، هنرى خاص که مبین تفکرات و ایده‏هاى خاصى نیز بوده اند را پایه گذارى  کرده که بنام خودشان معروف شده اند همچون هنر بودایى، هنر هندو، هنر مسیحى، هنر اسلامى و حتى امروزه که هنر مدرن یا هنر پست مدرن مطرح است به نحوى به جهانبینى و دین و تفکر حاکم بر جهان مدرن اشاره دارند.
با توجه به آنچه ذکر گردید می توان گفت در یک جامعه دینی مقوله هنر از مؤثرترین و بهترین ابزارها جهت ارائه حقایق و معارف دین به شمار می آید.هنر می تواند زبان رساندن حقایق دین باشد آن هم در جایی که زبان ها قدرت بیان نداشته باشند.در تجربه چندسالۀ انقلاب گوشه ای از توانایی های هنر را در عرصۀ پیام رسانی دین حس کرده ایم.تأثیر فیلم ،نقاشی،تئاتر،موسیقی،آهنگ های حماسی و برخی هنرهای دیگر که با محتوای مذهبی بودند را در جامعه مان به خوبی دریافتیم.وحال آنکه آنچه عرضه شده نسبت به توانایی ممکن،ناچیز است .
نسبت دین و هنر مانند نسبت دین و زندگی است.زیرا هنر قسمتی از آن است. همانطور که دین برای زندگی ارزش قائل است،برای هنر نیز ارزش قادل است.هنر جزئی از زندگی است. در زندگی انسان،از نظر قرآن، کارها به شایسته و ناشایسته ها تقسیم می شود مثل عمل صالح و عمل ناصالح. پس هنر هم می تواند صالح و غیرصالح باشد.اصولا الهی بودن هنر بر زیبایی آن می افزاید.هرچیز به همان اندازه زیباست که از خدا سرشار است و به همان اندازه خدایی است که زیباست.

هنر دینی و تبلیغ دینی
شاید بیشتر پژوهشگران هنر همین که اثری هنری دارای موضوع یا روح معنوی است آن را هنر مقدس می دانند.این مسأله که به تکرار در تاریخ نگاران هنر اتفاق افتاده است، شاید بیشتر زاییدۀ این دیدگاه معرفت شناختی باشد که روح را وجه برتر می دانند.اگرچه ممکن است این نظر که روح در هر چه باشد،چه روح انسانی و چه روح حیوانی و گونه های دیگر آن و چه روح به معنای باطن همواره بر جسم و شاکله و صورت یا فرم برتری دارد و وجه متعالی محسوب می شود.اما نباید از نظر دور داشت که عناصر مقوم یک اثر هنری روح و صورت به صورت توأمان است.این توأم بودن صورت و باطن در هنر مقدس و هنر دینی حضور و ضرورتی مضاعف پیدا می کند چرا که معمولا هنر مقدس از رمزها و سمبل ها برای بازخوانی و بازگویی معانی استفاده می کند و چنانچه این صورت در آن ضعیف پرداخته شود یا اصولا هنرمند وجهی برای آن قائل نشود هنر او از دایرۀ هنر مقدس به معنای بازگفته خارج خواهد شد.بنابر آنچه گفته شد هنر دینی ،هنری است که در هر دو وجه معنا و صورت معرف و مبلغ تعاریف و مفاهیم دینی باشد.آثار هنری می توانند معنای آیین یا تجربۀ دینی را بگیرند یا انتقال دهند . 
هنر در جستجوی زیبایی، ممکن است الگوی اعلای آرمانی یا مقدس را به انسان ها معرفی کند تا در راه رستگاری آن را دنبال کنند و ممکن است در بیان های دیداری اش از الوهیات راهی برای ارتباط با گیتی پیش پای انسان نهد.دین هم به شکل راه رستگاری و هم الهام معنوی از میل و نیاز بنیادین انسان به بیان خلاق پشتیبانی می کند.زمانی که اغراض موثق دینی از طریق تصویر بیان می شود. هنر به ارتباط دینی تبدیل می شود و این صورت ارتباطی منحصر به فرد،باورها،رسوم و ارزش ها را تقویت می کند .
هنر در ادیان مختلف و از جمله دین مبین اسلام از جایگاهی بس رفیع و قابل تأمل برخوردار است.برخلاف ادعای گروهی که یا از منزلت هنر در اسلام اطلاعی ندارند و یا مغرضانه حقایق را در این خصوص نادیده می انگارند می توان به جرأت بر این نکته تأکید کرد که هنر و هنرمند در هیچ مکتب و مذهبی به اندازه اسلام مورد تکریم و تقدیر قرار نگرفته است.برای درک ارزش هنر در اسلام نخستین گام شناخت کتاب آسمانی این دین الهی یعنی قرآن کریم است.بی گمان حمایت پیامبر اسلام از هنر متعهد و هنرمندان مسئول سنگ اولیه بنای هنر شکوهمند اسلامی به شمار می آید.هنری که دارای پیامی آسمانی است و در آن به تعالی انسان عنایت ویژه ای مبذول شده است.در حقیقت عرضۀ معارف دینی در قالب هنری تأثیر دوچندان خواهد داشت، به دلیل آنکه زبان هنر ،زبان شور ،عاطفه و زیبایی است.شاید به همین دلیل است که قرآن،نهج البلاغه و احادیث ائمه اطهار(ع) در بهترین الفاظ و زیباترین قالب ها عرضه شده است.به عنوان نمونه توجه و تعمق در سورۀ یوسف گواه بر این مدعاست .

برخی ابزارهای هنری در تبلیغ
شعر و ادبیات :
بخش عظیمی از هنر،سوای آنچه به معماری و نقاشی، طراحی و خط، مجسمه سازی و صنایع دستی، فیلم و نمایش و... مربوط می شود، در ارتباط با قلم و بیان است . 
آن ارزشهای متعالی که در محتوای هنر مکتبی وجود دارد مثل بعد معنوی، کمال، هدفداری خلقت، مشیت الله، ارتباط باخدا،شهادت طلبی، ایثار، ایمان، زیبایی معنوی و...توسط قلم و بیان که شاخه ای از هنر است طرح می گردد و از طریق شعر،داستان،فیلمنامه،نمایشنامه،سناریو،تألیف و ترجمه،طنز و روزنامه نگاری، «بیان» می شود .
وقتی بنا شد که با استفاده از شیوه های هنری، در جهت انتقال یک فکر و احساس یا مکتب و ایدئولوژی کار کرد، و ایمانی را جوشاند و اندیشه ای را جهت داد، اینجا قلم و نوشته، نقش اول را به عهده دارد.اما در این رابطه توجه به این نکته لازم است که اگر به صحت و حقانیت ایده، به عنوان تنها تکیه گاه نفوذ و تأثیر، اعتماد شود، گاهی جاذبه های دیگری هم هست که آنرا در اذهان عادی و ضعیف، تحت الشعاع قرار می دهد.بلکه باید در کار نویسندگی و اثر قلمی زبان هنری و جنبۀ ادبی نیرومند و مؤثری هم باشد تا بر تأثیر «حق» بیفزاید .
اگر کلام خداوند اینهمه مؤثر است جدا از اصالتش و اینکه کلام خدا و وحی آسمانی است،از نظر بیان و القاء، زیبایی و ظرافتهایی دارد که در هیچ کلام بشری یافت نمی شود و تاکنون هم، بشر از آوردن نمونه هایی چون قرآن عاجز بوده است.
یکی از مهمترین ابزارها در رساندن پیام، شعر است زیرا شعر است که تخیل نیرومند ذهنی لازم دارد و در شعر، شناخت ابعاد مختلف کلمات، ظرفیت و برد و کشش و عمق و وسعت واژه ها از نظر مفهومی، ضروری است.در شعر شناخت و به کاربردن عنصر «وزن» حتمی است.رعایت اصول و قواعد شعری مثل قافیه و ردیف و اوزان عروضی مهم است.در شعر بیشترین حرفها را در کمترین عبارات باید بیان کرد.باید کم گفت و گزیده گفت...چون درّ.کلاً یک خلاقیت عجیب و آفرینش و ابداع و ابتکار، در شعر است که در بیان معمولی و کتاب نگاری و قصه نویسی نیست یا به مراتب کمتر است.اینها است که به شعر،بعد هنری می بخشد و آنرا از حساسیت شکل و محتوا تا حد زیادی برخوردار می سازد .
در شعر،باید حتماً اصول شعری و قواعد ادبی رعایت شود، تا سخن علاوه بر موزون و آهنگین بودن، از صلابت و استحکام و ظرافت و صحت و درستی نیز برخوردار باشد.شعر ناپخته و نااستوار،اگرچه عده ای کم سواد و بی اطلاع و غیر متخصص را هم مجذوب کند ولی پیش آنانکه سخن شناس و نکته سنج و باریک بین اند،ارزشی نخواهد داشت و به صورت فرزندی ناقص الخلقه و معیوب جلوه خواهد کرد.
شاعر باید از طریق مطالعۀ آثار ادبی گذشته،آگاهی وسیع بر فرهنگ یک زبان، کار بی وقفه و پیگیر در زمینۀ کار خود،عرضۀ اثر خود به استادان و بزرگان،جهت نقد و تکمیل، به زبان شعر خود قوت و استحکام بخشد.25

:سرود
با مطرح شدن سرود، سه جنبه مهم و رکن اساسی آن چهره می نماید:شعر، آهنگ و محتوا .
می توان گفت: سرود تلفیق و ترکیب مناسبی از شعر و نغمه و آهنگ است که پیام و محتوای خاصی دارد. به هراندازه که یک سرود در این سه بعد، به حد کمال و دور از خلل و انحراف باشد مطلوب تر است. گرچه سرود و همخوانی بدون موسیقی هم متصور است و رایج ، لیکن بیشتر اوقات با آهنگ اجرا می گردد .
 عناصر تشکیل دهنده سرود :
الف-آهنگ و موسیقی
تأثیر صدای خوش و آهنگ دلنشین روی انسانها امری طبیعی و فطری است.این عنصر هم در مورد صدای خوانندگان سرود(همخوانان یا تکخوان) مطرح است و هم در مورد آلات موسیقی و ابزار تولید صدا و آهنگ.نغمۀ دلنشین و صدای خوب و ملاحت صوت در حد خود پسندیده است به خصوص اگر در بیان حق و ارائه سخنان آموزنده به کار گرفته شود .
موسیقی و آهنگ را نه می توان به طور کلی از حیات بشری و کارهای هنری کنار گذاشت و نه می توان مجالی باز و بی حدومرز برایش تصور کرد.در عالم موسیقی ،حدو مرزهایی وجود دارد که فراتر رفتن از آنها، شکل و محتوا و تأثیرگذاری آهنگ را دگرگون می سازد و حالت طرب و رقص می آورد و حرام است .
موسیقی و ابزار آن، تیغ دودمی است که هم می تواند در جهت مثبت، برش داشته باشد و هم در جهت منفی تأثیرگذار باشد.در این رابطه، آنچه اهمیت دارد تأثیری است که صوت و آهنگ روی شنونده دارد.اگر موسیقی، به فکر و اندیشه وادارد و انسان را در عالمی برتر از روزمرگی سیر دهد و دریچه ای از جهان دیگر، به روی دل انسان بگشاید و اگر آهنگ ملایمش محتوای معنوی و عرفانی داشته باشد، حرام نیست.
موسیقی یکی از ارکان فرهنگی هر ملتی است و یکی از عوامل مهم تربیتی در ایجاد نظم و تفاهم بین افراد است.ویژگیهای هنر یک ملت در واقع هویت ملی و مذهبی آن ملت را نشان می دهد.به همین دلیل از هنر موسیقی نیز همچون سایر هنرها می توان در جهت تبلیغ و تعمیق مبانی فکری و فرهنگی و اعتقادی در بین مخاطبان بهره گرفت.مقام معظم رهبری با عنایت به این مهم می فرمایند:«موسیقی باید در خدمت اهداف والای بشری و تقرب به حیات طیبه انسانی باشد موسیقی یک هنر است که باید از این آفریده الهی در جهت مصلحت و منفعت انسان استفاده شود و در استفاده از موسیقی به صحت و درستی راه و خطی که طی می کنیم اطمینان داشته باشیم»26.
ب-شعر و کلام
عنصر ترکیبی دیگر سرود،شعر متن است.تأکید در این قسمت، بیشتر روی جنبۀ ادبی و قوت شعری است.شعر سرود، هم باید زیبا و متین باشد و هم روان و روشن .
از آنجا که ساختن و اجرای سرود، برای عموم آزاد است، زبان شعر آن هم، مانند زبان تئاتر باید از سادگی و روانی خاصی برخوردار باشد و در عین حال، تکنیک آن هم استوار و محکم باشد.وقتی زبان شعری سرود، واضح و کلمه هایش روان بود، هم فراگیری و تکرار کردن آن برای گروه سرود، به آسانی انجام می گیرد و هم برای شنوندگان، درک و فهمش آسان خواهد بود و انعکاس فراگیر اجتماعی اش وسعت بیشتری خواهد داشت .


ج-محتوا و پیام
وقتی به سرود به عنوان یک وسیلۀ تبلیغ ایده های خوب و ابزار دفاع از حق و اصالتها و به عنوان یک حربۀ مبارزاتی در میدان فرهنگ و فکر و هنر نگاه کنیم، روشن است که روی محتوای آن هم دقت خواهیم کرد .
در قالب سرود، چه می توان گفت؟ و چه باید گفت؟ و چگونه باید گفت؟ این، نیاز به شناخت ضرورتها و میدانهای درگیری میان ارزش و ضد ارزش و حق و ناحق دارد.شناخت و ارزیابی صحیح و دقیق از مسائل فرهنگی جامعه و جهان و نیازها و ضرورتها، تعیین کنندۀ این است که چه باید گفت و چگونه؟
باید دقت بسیار زیادی از سوی مربیان در محتوای سرودها بشود.مربی سرود باید به دقت و شدت، در پی تأمین و تضمین سلامت فکر و اندیشه ای باشد که در ضمن شعر و سرود طرح می شود.اگر مسائل اعتقادی و تربیتی است، با اصول تفکر اسلامی منافات نداشته باشد.اگر دربارۀ شأن و مقام و شخصیت و عظمت امامان و اهل بیت است، باید ارج و مقام والای آنان را نکاهد.اگر دربارۀ عاشورا و حوادث کربلاست، حالت توهین آمیز به آن قهرمانان بزرگ را نداشته باشد.اگر دربارۀ شهید است، او را تنزل ندهد.27


 
نمایش :       
نمایش، به عنوان یک وسیلۀ بیانی، یک سلسله حرکات بهم پیوسته ای است که دارای مفهوم و پیامی خاص باشد و از طریق آن با مخاطبان و تماشاگران ارتباط برقرار شود.پس نمایش عملی است گویا و حرکاتی است ناطق، و بیشتر از جنبۀ«سمعی-بصری» برخوردار است و به همین دلیل ،هم گیرایی خاصی دارد و هم تأثیرگذاری افزون تر و نیز ارشاد غیر مستقیم به مفاهیم مورد نظر می تواند داشته باشد .
در تئاتر، روی حرکت و رفتار و نوع سخن و کیفیت کلام و نحوۀ تئاتر حتی نگاه و صدا دقت به کار می رود و این به خاطر تأثیری است که «چگونگی» هر عمل و حرکت و کلام روی بیننده می گذارد .
گاهی برای تفهیم یک موضوع و القاء یک ایده، مؤثرترین راه، «نمایش» است و ایجاد صحنه ای که آن محتوا به عینیت بنشیند.در قرآن کریم نیز از این گونه تمثیلها و نمایشها و بیان قصه های عبرت آموز، فراوان یاد شده است .
خمیرمایۀ نمایش، در قالب بیان غیر مستقیم، یا باید تربیتی و آموزشی باشد یا به تفکر وادارد و یا بینش و بصیرتی بدهد، حتی در نمایشهای کمدی نیز باید دارای «پیام» باشد.البته آنچه محتوای سیاسی و اجتماعی، یا تربیتی و اخلاقی دارد، یا به شکل بازآفرینی حوادث تاریخی و یا در قالب طنز و کمدی است یا از جنبۀ آموزشی و علمی برخوردار است، هریک اسلوبی کاملاً متفاوت با دیگری و با زبان خاص خویش است و سمبلهایش هم فرق دارد.باید دید تماشاچی پس از انجام نمایش، بیشتر تحت تأثیر صحنه های عجیب و غریب آن است یا محتوای مورد نظر؟هرچند که تأثیرگذاری باید بیشتر غیر مستقیم و نامرئی باشد و حالت موعظۀ مستقیم به خود نگیرد، ولی نسبت به بازتاب یک نمایش در روح و رفتار بیننده نمی توان بی تفاوت بود و در ملاک یابی و ارزش گذاری به حساب نیاورد .
جهت گیری و سمت دهی نمایش را در مجموع باید سنجید و نسبت به صحت بازده و سلامت تأثیرش اطمینان داشت و به دقت نظرخواهی کرد.چه بسا تماشا کنندگان یک نمایش برداشتی کاملاً مغایر هدف و پیام نویسنده و کارگردان داشته باشند.
دربارۀ زبان نمایش هم باید توجه داشت که وقتی هدف نمایش، القاء و انتقال یک پیام و اثرگذاری باشد، باید از زبانی برخوردار باشد که ویژگی وضوح و تبیین را داشته باشد، نه گیج کننده و مبهم و سمبلهای دور از ذهن و فضای ناآشنا و بیگانه با فرهنگ مردم که مخاطب آنند.برای قشرهای مختلف، نمایشهای مختلف لازم است، متناسب با درک و زمینۀ مخاطبان.28

 
قصه وداستان
داستان نویسی یکی از شاخه های بسیار مهم و مؤثر و رایج هنر بوده و می باشد.از آنجا که بشر ذاتاً به سوی قصه جذب می شود و از داستانها و حوادث شگفت و بخصوص وقایع و سرگذشتهای دنباله دار لذت می برد و هرچه شگفت تر، جاذبه هم بیشتر، بخصوص در سنین کودکی و جوانی، از این رو داستان به عنوان وسیله ای جهت جلب توجه و جذب افراد، امری مورد توجه بوده و کاربرد فراوانی دارد .
بسیاری از کسانی که در مقام ساختن افراد یا تبلیغ یک فکر و عقیده و...بوده اند از این روش و از این شیوۀ هنری و تربیتی بهره برداری کرده اند. چراکه در داستان- چه به صورت سرگذشتهای واقعی و چه قصه های ساختگی و ابداعی- الگوها و سمبلها و قهرمانها تأثیر بسزایی در ذهن و اندیشۀ شنونده و خواننده می گذارند و طرف داستان، سعی می کند که خود را با الگوهای طرح شده در داستان، وفق دهد .
آنچه که در شیوۀ داستانی تبلیغ و تفهیم، مهم و ارزشمند است، جهت و پیام و خط حاکم برآن است، چه در داستانهای تخیلی و تمثیلی و ساختگی و چه در قصه های واقعی .
در قرآن کریم و تعالیم انبیای الهی و کتب آسمانی و آموزشهای دینی هم این شیوۀ مؤثر یعنی قالب داستان برای القاء پیام و تأثیر تربیتی مورد توجه قرار گرفته است.قسمت عمده ای از قرآن، اختصاص به تاریخ انبیا و قصص و سرگذشتهای امتهای پیشین و حوادث عبرت آموز گذشته دارد.هم در مورد انسانهای خوب و سرانجام نیک مؤمنان به خدا و دعوت رسولان، و هم در مورد شروران و ستمگران و تکذیب کنندگان دعوتهای انبیا و سرانجام آنان .
وقتی «قصه نویسی» بعنوان یک رشتۀ هنری مطرح می شود، باید دید که هنر، در کجای داستان خوابیده و قصه از کدام جنبه، هنر است؟
گرچه داستان، به صرف داستان بودن هم، مورد علاقه و توجه بشر است و دارای جاذبه است، ولی آنچه بر تأثیر قصه می افزاید و داستان نویسی را به صورت یک هنر مؤثر درمی آورد، فقط نقل حوادث و بیان صحنه ها و ترسیم قهرمانها نیست.بلکه شیوه ها و ظرائف و لطایفی در آن وجود دارد که مربوط می شود به تخیل داستان نویس، نوع طرح و بیان، سبک و شیوۀ پرداخت مفاهیم و اهداف، و نتیجه ای که از حوادث گرفته می شود و تأثیری که می گذارد و...بالاخره عناصری دیگر که در مجموع می توان از آن، به «تکنیک» نام برد.
شناختی که قصه نویس هنرمند، از روحیات انسان و حالات اثرپذیر و مسائل روانی او دارد، بی شک در این شیوه و تکنیک، نمود پیدا می کند.دیدگاهی که داستان نویس، نسبت به مسائل هستی و جهان و جامعه دارد و نیز قدرت او در تحریک احساس و عاطفۀ بشری در رابطه با یک هدف از پیش تعیین شده، همچون در مسأله فوق موثر است.کاوش در اعماق جان و فطرت انسانی، اگر در صحنه های داستان انجام گیرد چنین اثر هنری،جاودانه تر خواهد بود .
اینهاست جنبۀ هنری داستان، نظم هنری و بلاغی قصه، مبالغه ها و توصیفها، تصویرسازیهای فنی داستان، انگیزش عواطف و تخیلات، تأثیر گذاریهای عقلی و برهانی و منطقی، که بازده روشن صحنه آراییهاست...اینها همه و همه در راستای همان بعد هنری و تکنیک قصه نویسی است و داستان هنری، باید از این ویژگیها و خصایص اثربخش،برخوردار باشد .
قصه در دوران ما و بلکه در هر عصری یکی از بهترین وسیله های تربیت و تهذیب و نیز تبلیغ دین بوده است.در عرضۀ داستان و صحنه ها و حوادث متن یک قصه، اشتیاق انسان به اینکه پا به پای حوادث پیش رفته، و صحنه ها و قهرمانها را دنبال کند، چیز پوشیده ای نیست.این، هم در روحیات کودکان بوضوح مشاهده می شود و هم درکششهای بزرگسالان به داستانهای دنباله دار و سریالهای تلویزیونی و برنامه های نمایشی .
در فضای داستانی، خواننده یا شنونده و تماشاگر فیلم و نمایش، خود را یکی از شخصیتهای مورد پسند داستان قرار می دهد و در لحظه لحظۀ حادثه ها زیست می کند و درآن فضا تنفس کرده و از رخدادهای قصه متأثر می گردد.در نهایت داستان، گویا خواننده و شنونده و بینندۀ قصه و نمایش، یک تجربۀ شخصی را گذرانده و مرحله ای را- کوتاه یا بلند- طی کرده است.مرحله ای که در اندیشه و دل و وجدان و روحیاتش اثر برجای می گذارد.اثر سطحی یا عمیق و ریشه ای، شبیه اثری که صدا در نوار ضبط صوت باقی می گذارد .
این اثرپذیری انسان از داستان، در صورتی در این سطح بالا خواهد بود که تصویرهای قصه، محکم و استوار، منطبق با عقل و منطق و هماهنگ با واقعیت زندگی افراد باشد.وگرنه افسانه و خرافه خواهد بود، حتی اگرچه خیال انسانها را به طرف خود جلب کند .
قصۀ موفق آنست که موضوعات و سوژه هایش را از حوادث زندگی و متن واقعیات حیات مردم بگیرد.یا از چیزهایی که معمولاً ممکن است در حوادث زندگی و واقعیت جهان و مردم پیش آید .
ویژگیهای داستانهای قرآن
در قرآن کریم، داستانهایی که از اقوام و ملتها و امتها آمده، و نیز سرگذشتهایی که از انسانهای نیک و بد، عادل و ستمگر، مؤمن و کافر و... نقل شده است، ویژگیها و خصوصیاتی دارد که قابل توجه است.این ویژگیها، بعضی مربوط به شیوه و تکنیک داستانی قرآن است، و برخی در زمینۀ محتوا و هدف قصص قرآن است و بعضی هم به چهره ها و شخصیتهایی که در داستان مطرح می شوند ارتباط پیدا می کند.از مهمترین این ویژگیها روح اسلامی قصه هاست.قرآن کریم که مدرسۀ تربیتی مسلمین و دانشگاه جامعه مکتبی است، از اثر قصه غافل نبوده است. قصه های قرآن، قصه های جدی است و بر اساس موعظه و عبرت، بیان شده، نه بعنوان بازیچه و سرگرمی .
عناصر قصه های قرآن از واقعیت و صداقت، الهام می گیرد و عرضه اش دقیق است و توجه و عنایت روی این است که حوادث سازنده و مهم را در موضوع قصه ابراز کند، نه جزئیات بی اثر را.به تعبیر دیگر:برخورد قرآن با حوادث زمانهای گذشته، برخوردی انتخابی و گزینشی است یعنی اینگونه نیست که نسبت به یک پیامبر یا یک قوم، کلیۀ وقایع و اتفاقات را بقول معروف:از سیر تا پیاز بیان کند، بلکه آنچه را که می تواند حامل پیام دین و دربردارندۀ یک موعظه و هدایت و عبرت و ارشاد باشد بیان می کند.و در نقل یک واقعه هم، آنچه که بیشتر به این هدف کمک کرده و از برجستگی خاصی برخوردار است مطرح می شود.
یکی از ویژگیهای داستانهای قرآن، شیوۀ قرآن در پرداخت صورت ظاهری قصه است.شکی نیست که یکی از امور هنری کلام و سخن، استخدام الفاظ و واژه ها متناسب با مفاهیم و معانی است. همچنین آهنگ صدا، تتابع کلمات، دکلمۀ کلمات، درجاهای مختلف و به تناسب، در رساندن مقصود و هدف مؤثر است. طنین کلمات، در مفهوم هم-هنگام انتقال به طرف- اثر می گذارد.گاهی قرآن تکیه بر الفاظ درشت و عظیم و دارای آهنگ سنگین و پرمهابت می کند.گاهی جملات، کوتاه است و دارای سجع و نظم خاص، که مایۀ افزایش آن آهنگ در کلمات می گردد و کلمات آهنگین، گوش را پر از نغمه می کند و دل را از خشیت و هراس می افکند، یا حالت غبطه، یا حال سرور و انبساط می آفریند.29

ویژگیهای مبلغ دین
از آنجا که شرط لازم برای تبلیغ موفق در جهان امروز،شناخت و به کار گیری ابزارهای جدید است و مبلغی که بی شناخت این ابزارها برای تبلیغ پا پیش بگذارد همچون جنگ آوری است که با حریف تا بن دندان مسلح بی هیچ سلاحی به نبرد برمی خیزد از اینرو مبلغ دین دو وظیفۀ اساسی دارد یکی تفوق در دین و دیگری انتقال مفاهیم،آموزه ها و ارزش های دینی به دیگران. قرآن مجید از مسلمانان می خواهد تا گروهی از آنان که شایستگی و توانایی لازم را دارند دین و احکام آن را بشناسند و سپس یافته های خود را به دیگران ابلاغ نمایند،تا آنان از مخالفت با فرمان خدا بپرهیزند.این دو وظیفه یا مرحله اگرچه از لحاظ ماهیتی یکی است و مبلغ موظف است آنچه را آموخته است به دیگران برساند اما شکل و ساختار کار کاملا متفاوت است.در مرحله تفوق و دین آموزی مبلغ با حقایق دینی سروکار دارد و از راه تحقیق،مباحثه،مناقشه،تعمق و ژرف اندیشی آنها را می آموزد. خلاصه آنکه سلوک در این مرحله به گونه ویژه ای است. حال آنکه به هنگام انتقال آموخته های خود به ویژه هنگامیکه مخاطب ،عموم مردم باشند استفاده از این روش کارآیی چندانی ندارد. در این مرحله دیگر نمی توان به شیوۀ تعلم،در تعلیم و تبلیغ دین به کار بست چون همگان ظرفیت و توان استدلال های عقلی و ژرف اندیشی و باریک بینی های عقلانی را ندارند.با توجه به مطالب فوق و در کنار این دو وظیفه می توان برخی دیگر از وظائف و ویژگیهای مبلغ را به صورت زیر برشمرد .
اخلاص(رکن اصلی تبلیغ):                                                                                                                                                         اخلاص شرط اصلی تبلیغات است،اگر از بالاترین سطوح تا پایین ترین سطوح ذره ای اغراض شخصی به میان آمد و من و ما مطرح شد،تبلیغات خراب می شود.ما در صورتی می توانیم کیفیت کار تبلیغاتی را بالا ببریم که تبلیغ واقعاً برای خدا و در راه خدا باشد.
تبلیغ عملی:                                                                                                                                                                               تلاش تبلیغی باید بوسیله کسانی که مورد اعتماد مردم هستند انجام گیرد.برای جلب اعتماد مردم می بایست اعمال و رفتار دعوت کننده مطابق گفتار و پیامش باشد، چنانکه تمامی پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلام،چنین بودند و به هرآنچه می گفتند خود عامل بودند .
شناخت مخاطبان:                                                                                                                                                                    شناخت و ارزیابی فرهنگ و آداب و رسوم،نیازها،آرمانها، آرزوها، کمبودها، مشکلات و نیز شناخت گروه های سنی مختلف، میزان تحصیلات، شغل اقشار مختلف مردم در جامعه یکی از رموز موفقیت مبلغین و روحانیون در اتخاذ شیوۀ تبلیغات مناسب و مطلوب است.توجه به اینکه شنوندگان و گیرندگان پیام ما کودکان و نوجوانان هستند یا میانسالان و کهنسالان؟ کارمند هستند یا کشاورز و کارگر؟ زنان و مردان یا دختران و پسران دانشجو و دانش آموز؟باسواد هستند یا بی سواد؟ ثروتمند هستند یا فقیر؟و... موفقیت ما در تنظیم و انتخاب مطالب مورد بحث و حتی انتخاب الفاظ و عبارات بکار گرفته شده در پیام، بطور چشمگیری افزایش خواهد داد .

نقش هنر در تبلیغ از نگاه مقام معظم رهبری
هنر یکی از خصوصیاتی است که انسان در طول تاریخ خود بوسیله آن بهترین پیامها و ظریف ترین ایده ها و آرمانها را تبلیغ کرده است...پیام انقلاب با هنر آرایش و جاذبه مخصوص پیدا می کند که بدون این بیان بدون این آرایش هنر،آن پیام آن اندازه قابل جذب در دلها نیست...یک شعر خوب، یک قصه زیبا و خوب، یک نمایشنامه خوب، یک فیلم و یک آهنگ منطبق با موازین شرع و خوب می تواند اثری داشته باشد که گاهی ده سخنرانی یا چند کتاب در ذهن خواننده آن اثر را نمی تواند داشته باشد...هنر وقتیکه یک پیامی را در خود داشت آنرا تا اعماق روح انسان نفوذ می دهد و آنرا در ذهن بصورت جاودانه منقش می کند...خصوصیت اثر هنری تأثیر غیر مستقیم است.آن وقتی که مثلاً بخواهند راجع به یک عمل اجتماعی یا نظامی یا یک خصلتی از خصلتها درسی به مردم بدهند با شیوه هنری،لازم نیست که از اول تا آخر دربارۀ آن مطلب حرف بزند. آن نویسنده یا آن مثلاً نمایش یا فیلم سینمایی و غیره مطلب را در خلال صحنه ها در لابلای نمایشها در نمایشنامه ها، در شکل لباس پوشیدن آن هنرپیشه،در نوع برخورد بازیگران آن صحنه، در نوع تعبیرات و سخنان و روشهایی که آنها را بکار می بندند به ذهن مخاطب القا می شود».30
در اهمیت و تأثیر هنر در تبلیغ و ابلاغ پیام همین بس که بدانیم:«قرآن کریم یک اثر هنرمندانه است و عظمت قرآن از جمله، از این جهت است که از لحاظ هنری و بیان اداء مطلب به شکل هنرمندانه به تمام شیوه های هنری زمان خود و بعد از خود و قبل از خود فائق آمد...قرآن اینگونه تعریف می شود:«الله انزل احسن الحدیث» خدای متعال بهترین و زیباترین گفته ها و سخنها را نازل کرد که تأثیر این سخن زیبا و پرمغز و پرمضمون این است که دلها را می لرزاند و به خود جذب می کند...یقیناً خدای متعال قادر بود که همین معارف و معانی قرآنی را در قالب یک نوشته معمولی مثل مؤلفین و نویسندگان و حکما و فلاسفه نازل کند،اما آن جاذبه لازم را نمی داشت جاذبه هنری قرآن و صدای رسای هنرمندانه آیات آسمانی آنچنان دلها را مجذوب می کرد که هرکه می توانست زبان عربی را بفهمد مجذوب قرآن می شد، چه عالم و درس خوانده و چه انسانی عامی و بیسواد.هنر اینگونه است»31
همچنین«هر ایده، اندیشه و انقلابی که در قالب هنر نگنجد ماندنی نخواهد بود».32
رهبرانقلاب در دیدار با مدیران شبکه اول و دوم صدا و سیما می فرماید:«هنر بهترین و رساترین وسیله تبلیغ است».33

نتیجه گیری
در پایان این بررسی از برآیند آنچه که در خصوص ویژگیهای پیام دینی .و همچنین ظرفیت ها و قابلیت های هنر دینی ذکر می گردد نتایج زیر را می توان برشمرد :
 
1- هنر به عنوان مؤثرترین امکان در جهت انتقال پیام چناچه به درستی با آموزه های دینی عجین شود می تواند بهتربن وسیله برای تبلیغ و اشاعه دینی باشد .
 
 2- پیام مورد تبلیغ در جامعۀ دینی می بایست علاوه بر تناسب با فرهنگ و آموزه های دینی جامعه و برخورداری از صراحت و گویایی لازم از مشخصه ها و ویژگیهای یک اثر هنری برخوردار باشد .
 
3- چنانچه هنرمند خالق اثر دارای اندیشه و تفکر دینی باشد،اثر وی نیز خود به خود رنگ و بوی آموزه های دینی را به خود گرفته و به اثری دارای پیام دینی و به قولی مبلغ دین تبدیل خواهد شد . 
 
4- در تبلیغ دین ما باید از تمام ابزارهای هنری استفاده کنیم ولی مهم ترین ابزار رفتار مبلغ است.رفتار مبلغ باید رفتاری زیبا و   هنرمندانه باشد .


پی نوشت ها :
 
براى مطالعه در معناى دین رجوع شود به: دهخدا، على اکبر، لغت نامه دهخدا (1- ج 8)، تهران، دانشگاه تهران، 1377؛ طباطبایى، (علامه) سید محمد حسین، تفسیر شریف المیزان: مجلدات 6 و 15 و 29 و 31، ترجمه موسوى همدانى، سید محمد باقر ؛ محمدى ، و جعفرى، (علامه) محمد تقى، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوى جلال الدین محمد مولوى، (ج 6) انتشارات اسلامى، تهران، 1351
 
2- چیتیک، ویلیام، تئولوژى و توسعه،ترجمه سید محمد آوینى ، نامه فرهنگ، شماره 12، زمستان 1372
3- دهخدا، علی اکبر،لغت نامۀ دهخدا(ت- تدجیح)، 1335ش، ص 343
 
4- معین، محمد، فرهنگ معین، 1363،ج 1،ص 1025
 
5- همان
 
6- همان، ص1428
 
7- خندان،محسن، تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی،مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی،1374، ص 62
 
8- روزنامۀ جمهوری اسلامی، 15 فروردین ماه 1368
 
9- همان، 5 دی ماه 1360
 
10- همان، 15 فروردین ماه 1361
 
11- مطهری، مرتضی، ده گفتار، صدرا،1361، ص 210
 
12- خزعلی، ابوالقاسم، تفسیر موضوعی(1و2)،د دانشگاه امام صادق، 1364، ص124
- خندان، محسن، تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی، سازمان تبلیغات اسلامی، 1374،ص 8913 
- همان14
- شاله،فیلسین، شناخت زیبایی، ترجمۀ علی اکبر بامداد، طهوری،ص 2515 
- تولستوی، لئون، هنرچیست؟،ترجمۀ کاوه دهقان،امیرکبیر،137316
همان17-
رید، هربرت، معنی هنر،ص 618-
قطب، محمد، منهج الفن الاسلامی19-
نقى زاده، محمد، تأثیر متقابل هنر و اقتصاد در جوامع سنتى و مدرن، مجله هنر دینى، شماره 6، زمستان 137920-
محدثی، جواد، هنر در قلمرو مکتب،دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،1374،ص 90 21-
همان، ص9522-
23- سخنرانی آقای صادقی در همایش پژوهشی "نقش هنر در تبلیغ دین" در حوزه هنری قم
مطهری ،مرتضی،مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى، تهران،صدرا،138024-
مکارم شیرازی ، ناصرو دیگران، تفسیر نمونه، ج 20، ص 159، دارالکتب الاسلامیة 25-
نقى زاده، محمد، و بهناز امین زاده، وجوه افتراق هنر معنوى و هنر مادى، مجله هنرنامه، شماره 11، تابستان 138026-
نقى زاده، محمد، از نیستان به نیستان (ریشه‏هاى هنر معنوى)،فصلنامه هنر، شماره 46، زمستان 137927-
محدثی، جواد، هنر در قلمرو مکتب، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،1374،ص151-18728-
روزنامۀ جمهوری اسلامی، 27 اردیبهشت 136129-
30- روزنامۀ جمهوری اسلامی،21 دی ماه 1364
31- همان
32- همان، 12 خرداد ماه 1364
همان، 2 بهمن ماه 1361   33- 

                                                                                                                                        والسلام من التبع الهدی 26 فروردین 93                                                                                                                                 

آریل شارون؛ از زندگی حیوانی تا حیات نباتی + فیلم و تصاویر


پس از هشت سال حیات نباتی نخست‌وزیر پیشین رژیم اسرائیل و تلاش‌های ناکام برای احیای این قاتل کودکان فلسطینی، سرانجام تلویزیون این رژیم، مرگ "آریل شارون" را اعلام کرد. "گزارش ویژه مشرق" نگاهی به زندگی سراسرجنایت شارون خواهد داشت.
گروه گزارش ویژه مشرق - رسانه‌های اسرائیلی از جمله تلویزیون این رژیم دقایقی قبل از مرگ آریل شارون نخست‌وزیر پیشین این رژیم پس از هشت سال زندگی نباتی خبر دادند. 

شارون از سال 2006 و در حالی که نخست‌وزیری رژیم‌صهیونیستی و رهبری حزب تازه‌تأسیس «کادیما» را بر عهده داشت، بعد از دو سکته مغزی به کما رفت و از آن زمان با صرف هزینه‌های فراوان زندگی نباتی داشت.

شارون تا سال 2010 در مرکز درمانی شبا، در نزدیکی تل آویو تحت مراقبت بود. یک تیم از پرستاران به صورت 24 ساعته بدن شارون را برای جلوگیری از زخم بستر جابجا می‌کردند. یک پرستار نیز همواره شب‌ها بر عملکرد دستگاه‌ها نظارت دارد.

گزارش یورونیوز از وخامت حال آریل شارون

شارون که همواره چاقی و اضافه وزنش مشهود بود، به گفته پزشکان در زمان مرگ وزنی کم‌تر از 50 کیلوگرم داشت.

شارون در سال‌های آخر جهت نگه‌داری از بیمارستان به منزلی در جنوب اسرائیل منتقل شده بود. هزینه نگه‌داری و مراقبت از شارون سالانه نزدیک به نیم میلیون دلار برآورد می‌شد و رسانه‌ها همین هزینه بالا را یکی از دلایل انتقال شارون به خارج از بیمارستان به یک منزل مسکونی در جنوب اسرائیل اعلام کرده‌اند.

با توجه به اعلام مرگ آریل شارون، در این گزارش ویژه نگاهی دوباره به زندگی حیوانی قصاب صبرا و شتیلا خواهیم داشت.

آریل شارون، وزیر جنگ و نخست‌وزیر پیشین رژیم اسرائیل که پس از سال‌ها زندگی نباتی‌اش نیز به پایان رسید از جمله دست پرورده‌های صهیونیسم است که کلکسیونی از جنایات به شیوه‌های مختلف را در پرونده افتخارات خود دارد. شارون طی حیات ننگین 85 ساله خود از هیچ جنایت و عمل ضد‌بشری علیه ساکنان سرزمین غصب شده فلسطین کوتاهی نکرده و افتخار قتل نوزاد چند روزه تا زنان و مردان کهنسال را از آن خود کرده است.

شروع کشتار فلسطینیان از 13 سالگی

آریل ساموئل مردخای شاینرمن، معروف به آریل شارون، در سال 1928 در خانواده‌ای یهودی و لهستانی‌الاصل بدنیا آمد. پس از مهاجرت از لیتوانی به فلسطین، در همان سنین نوجوانی روحیه قساوت و جنایت به خوبی در شارون به چشم آمد. در سن 13 سالگی وی به گروهی موسوم به "هاگانا" پیوست. وظیفه این گروه از سال 1920 تا 1948 در منطقه تحت تسلط انگلستان، بیرون کردن فلسطینیان از خانه‌ها و زمین‌هایشان با هدف تصرف مناطق فلسطینی‌نشین بود. شارون در این گروه و از همان سنین 13 - 14 سالگی، با آدمکشی آشنا شد. در روند غصب زمین‌های فلسطینیان، شارون فلسطینی‌هایی که مقاومت می‌کردند را به قتل می‌رساند.

شبه نظامیان هاگانا - هسته اصلی ارتش غاصب اسرائیل مأمور تخریب و تصرف خانه ها و زمین های فلسطینیان بودند

هاگانا گروه‌هایی از مهاجران یهودی بودند که با مسلح شدن توسط نیروهای انگلیسی حاضر در فلسطین، به تدریج تا زمان اعلام رسمی تشکیل دولت اسرائیل، وظیفه غصب اراضی فلسطینیان را بر عهده داشتند و بعدها پس از تشکیل این رژیم، بنیان ارتش اسرائیل، همین شبه نظامیان هاگانا بودند. پیش از هاگانا نیز از سال 1907، گروه‌هایی تحت عنوان "هاشومیر" و "برگیورا" برنامه‌ریزی و اشغال تدریجی فلسطین را کلید زده بودند. 

به جز عملیات اشغال اراضی فلسطینیان، هاگانا وظیفه قاچاق انسان و ورود غیرمجاز یهودیان به فلسطین را نیز بر عهده داشت.

آریل شارون در لباس شبه نظامیان هاگانا


آرایل شارون تا سن 19 سالگی در هاگانا عملیات تجاوز، غارت و غصب املاک ساکنان فلسطین را بخوبی انجام داد تا در سال 1947 و در سن 19 سالگی به عضویت نیروهای امنیتی شهرک‌های یهودی نشین در آمد. 

در جنگ 1947 شارون فرمانده گروهان پیاده نظام اسرائیل در اسکندریه بود و در جریان این جنگ نیز مجروح شد اما جان سالم به در برد. 

وی پله های ترقی در ارتش اسرائیل را به سرعت طی کرد و در سال 1952 به فرماندهی اطلاعات مرکزی ارتش این رژیم منصوب شد.

شارون با تشکیل گردانی به نام گردان 101، متشکل از زندانیان یهودی خطرناک و عمدتا محکوم به مرگ، حمله به روستاهای فلسطینی و پاکسازی نژادی را آغاز کرد. حمله به روستای القبیه، 41 خانه را همراه با ساکنان آن منفجر کردند. در جریان این حمله 70 فلسطینی کشته شدند. شارون بعدها مدعی شد گمان می‌کرده که این خانه‌ها خالی از سکنه هستند.

روستای القبیه در شمال شرقی بیت‌المقدس و در 44 کیلومتری غرب رام‌الله واقع است. در ساعت 7 بعدازظهر 14 اکتبر 1953 مورد حمله شبه نظامیان هاگانا قرار گرفت. در این هجوم، صهیونیست‌ها با لباس مبدل و به رهبری آریل شارون، 70 زن و مرد و کودک فلسطینی را قتل عام کردند.


خود زنی برای فرار از پاسخگویی

در سال 1973 و در جریان جنگ موسوم به یوم کیپور میان مصر و اسرائیل که به اشغال صحرای سینا و بحران کانال سوئز منجر شد، شارون و گردان‌های تحت امرش بارها از دستورات رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل در آن زمان سرپیچی کردند و بارها بدون اجازه از فرماندهان، به مواضع نیروهای مصری حمله کرد که منجر به کشته شدن ده‌ها نظامی اسرائیلی شد. اعمال خودسرانه شارون تا سال‌ها موجی از انتقاد علیه وی را به همراه داشت. وی پس از شکست اولیه از نیروهای مصری، برای تحت تاثیر قراردادن فرماندهان مافوق خود، وانمود کرد که در جریان درگیری مجروح شده است.
شارون در جریان جنگ‌ها و عملیات‌های نافرجام، برای فرار از پاسخگویی وانمود کرد که مجروح شده است

شارون پیش از این در جریان حمله نافرجام به بیت‌المقدس برای اشغال آن که از سوی نیروهای نظامی اردنی عقب رانده شده بود، شایعه مجروحیت شدید خود را مطرح کرد که باز هم نادرستی آن مشخص شد.

شارون در تمام عملیات‌هایی که با شکست همراه بوده، برای فرار از بازخواست و کاستن از انتقادات، زخمی می شد!


در زمان مناخیم بگین، شارون به وزارت شهرک‌سازی و کشاورزی منصوب شد. وی در سخنرانی خود و اعلام سیاست‌های اسکان خود خطاب به یهودیان گفته بود: "همه باید بروند و هرچه می توانند زمین ها و ارتفاعات (فلسطین) را تصاحب کنند تا بر وسعت سرزمین یهود افزوده شود. هر آنچه امروز تصاحب کردید برای شما خواهد بود و اگر تصرف نکنید سرزمین آن‌ها (فلسطینیان) باقی خواهد ماند."

مناخیم بگین در سال 1981، وی را به سمت وزارت جنگ این رژیم برگزید تا سکوی پرتابی باشد برای جنایت‌های هولناک بعدی شارون.
کلکسیون جنایات شارون

شارون بطور رسمی قتل و کشتار را از 13 سالگی آغاز کرد. در همان زمان عضویت در هاگانا شارون فلسطینیان بسیاری را در جریان تصرف زمین‌هایشان به قتل رساند. 

منفجر کردن 41 خانه به همراه ساکنان آن در روستای القبیه و قتل عام 70 فلسطینی – عمدتا زن و کودک – از اولین قتل عام های شارون محسوب می‌شود. اما این ننگ بشریت در ادامه حیات سیاسی خود در سمت‌های وزیر شهرک‌سازی و وزیر جنگ و در نهایت نخست‌وزیری، جنایتی را در تاریخ ثبت کرد که دیگر کشتارهای وی در زمان عضویت در ارتش و فرماندهی‌ عملیات‌های متعدد نظامی چندان به چشم نمی‌آید.

کشتار دیر یاسین؛ جنایتی دیگر از شارون و هاگانا

"دیر یاسین" نام دهی کوچک در نزدیکی بیت‌المقدس است. تعداد ساکنان این ده در سال 1948 نزدیک به 700 نفر بود. در روز 10 آوریل این سال، این ده شاهد هجوم 3 گروه مسلح به نام ارگون به سرکردگی مناخیم بگین، گروه شتیرن به سرکردگی اسحاق شامیر و گروه هاگانا به سرکردگی دیوید بن گوریون بود. در این یورش که با مقاومت ساکنان ده همراه بود 250 نفر که بیشتر آنها را زنان، کودکان و سالمندان تشکیل می‌داد کشته شدند. همچنین در این حمله فجایع دیگری از جمله تجاوز جنسی، مثله کردن، پاره کردن شکم زنان باردار و منفجر کردن منازل نیز رخ داد.

شارون در سال 1956 فرمانده تیپ زرهی ارتش اسرائیل شد و به درجه ژنرالی ارتقاء یافت. پس از جنگ شش روزه، با پیوستن به حزب لیکود، وارد عرصه سیاست شد و به عضویت کنیست – پارلمان – این رژیم در آمد. در زمان نخست‌وزیری اسحاق رابین، شارون به لطف سابقه درخشان کشتار و اشغال، مشاور نظامی وی شد.

کشتار صبرا و شتیلا ننگی ابدی برای شارون و اسرائیل

حادثه هولناک کشتار صبرا و شتیلا که عنوان "قصاب صبرا و شتیلا" را نیز برای شارون به همراه داشت، از تکان‌دهنده‌ترین جنایات وی است. 

پس از ناکامی تلاش صهیونیست ها برای واداشتن لبنان به صلح و خروج اعضای سازمان آزادی بخش فلسطین، اسرائیل بیروت را به خاک و خون کشید و بشیر جمایل، رهبر فالانژیست ها – مسیحیان مارونی لبنان- را به عنوان رئیس‌جمهور لبنان منصوب کردند. اما کمتر از 3 هفته، در انفجار دفتر حزب فالانژ، وی و بسیاری از مقامات این حزب کشته شدند.

پس از این انفجار، نیروهای رژیم صهیونیستی اردوگاه آورگان فلسطینی در جنوب بیروت که بیش از 30 هزار فلسطینی و لبنانی در آن سکونت داشتند، به محاصره خود در آورند.

گزارشی از کشتار پناهجویان اردوگاه صبرا و شتیلا

نظامیان صهیونیست به فرماندهی آریل شارون به همراه شبه نظامیان مسیحی فالانژ، با محاصره این اردوگاه، سعی داشتند نیروهای سازمان آزادی بخش فلسطین را که دستاوردهای بسیاری را کسب کرده و تهدیدی برای اسرائیل بودند متلاشی کنند و لبنان را به منطقه امن اسرائیل تبدیل کنند. 

حمله به اردوگاه روز 16 سپتامبر 1982 – 25 شهریور 1361 – آغاز شد. حمله‌ای که ظرف 38 ساعت فاجعه ای باور نکردنی رقم زد. 3300 آواره فلسطینی و لبنانی به وحشیانه‌ترین شکل ممکن به قتل رسیدند.

آغاز عملیات با ورود شبه نظامیان فالانژ به اردوگاه و حمایت نظامیان صهیونیست کلید خورد. سپس با ورود صهیونیست‌ها کشتارها به اوج خود رسید.

گفته‌های بازماندگان فاجعه صبرا و شتیلا بیانگر اوج خوی درندگی صهیونیست‌هاست.

به گفته برخی از این بازماندگان، ابتدا کشتارها با سلاح‌های سرد نظیر چاقو و تبر به فجیع‌ترین شکل ممکن آغاز شد. صهیونیست‌ها و فالانژیست‌ها با ورود به خانه‌های آورگان، به طرزی وحشیانه با بریدن سر و اعضای بدن فلسطینیان آن‌ها را به قتل می‌رساندند. به زنان و دختران پیش از کشتن آن ها بارها تجاوز می‌کردند و سپس آن ها را به قتل می رساندند.

کشتن زنان باردار و دریدن شکم های آن‌ها، زنده زنده سوزاندن کودکان و ذبح آن ها از جمله خاطرات تلخ بازماندگان این واقعه است.

دیوید هرست، نویسنده کتاب " تفنگ و شاخه زیتون؛ ریشه های ناآرامی ها در خاورمیانه" که به عنوان خبرنگار در زمان نسل‌کشی صبرا و شتیلا در بیروت حضور داشت، مشاهداتش را اینگونه در کتاب خود آورده است: 

کتاب تفنگ و شاخه زیتون نوشته دیوید هرست

اولین واحد شامل 150 شبه نظامی فالانژیست از در اردوگاه شتیلا وارد شدند که گروهی از آنها علاوه بر سلاح، چاقو نیز به همراه داشتند. قتل عام به مدت 38 ساعت شروع شد و حتی در شب نیز با روشن کردن محوطه اردوگاه توسط اسرائیلی‌ها ادامه داشت: آنها به زور وارد خانه‌های مردم شده و فلسطینی‌های در خواب را به رگبار مسلسل بستند. فالانژها بعضاً قبل از کشتن آنان را شکنجه می‌دادند چشم‌هایشان را درمی‌آوردند، زنده زنده پوستشان را می‌کندند، شکم‌ها را می‌دریدند، به زنان و دختران گاه بیش از 6 بار تجاوز می‌کردند و بعد سینه‌هایشان را می‌بریدند و در آخر به ضرب گلوله آنها را از پا درمی‌آوردند. بچه‌‌ها را از وسط دو شقه می‌کردند و مغزشان را به دیوار می‌کوبیدند. در حمله به بیمارستان عکا تمام بیماران را بر روی تخت خود کشتند. دست بعضی را به ماشین می‌بستند و در خیابان‌ها می‌کشیدند، دست‌های فراوانی برای بیرون آوردن دستبند و انگشتر قطع شد. اجساد مردم تا چند روز بر زمین مانده بود و گربه ها از گوشت آن‌ها می‌خوردند و آنقدر وحشی شده بودند که به مردم زنده نیز حمله می‌کردند زیرا به خوردن گوشت انسان عادت کرده بودند.

مقامات ارتش اسرائیل، از جمله ژنرال آموس یارون فرمانده این نیروها در لبنان، بر بالای بام ساختمانی 7 طبقه در 200 متری اردوگاه مستقر شده بودند و از نزدیک بر این فاجعه نظارت می کردند. با وجود اعلام خبر قتل عامل به ژنرال رافائل ایتان رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل، وی دستور داد کشتار تا ساعت 8 صبح روز بعد نیز ادامه پیدا کند.


پس از ورود نظامیان به اردوگاه، تانکها و بلدوزرها نیز وارد اردوگاه شده و مناطقی را که نظامیان ترک کرده بودند به گلوله بسته و سپس با بولدوزر صاف می‌کردند. با نزدیک شدن به ساعات پایانی عملیات، بولدوزرها با حفر گورهای دسته‌جمعی، بسیاری از قربانیان را به همراه بسیاری دیگر که هنوز زنده بودند دفن کردند. به همین دلیل نمی‌توان تعداد دقیق کشته‌ها را تخمین زد. 

پس از حضور صلیب سرخ در اردوگاه، هیچ یک از کشته‌ها به عنوان اعضای سازمان آزادی بخش فلسطین شناسایی نشدند و همگی غیرنظامیان و آوارگانی بودند که در آنجا پناه گرفته بودند.

شارون پس از این نسل کشی، به عنوان مسئول غیر مستقیم در کشتار معرفی شد و مدتی بعد از وزارت جنگ اسرائیل استعفا داد.

وی سپس با رسیدن به پست نخست وزیری، به جنایات خود علیه فلسطینیان ادامه داد.

شارون پس از رسیدن به نخست وزیری، با رفتن به مسجد الاقصی و تحریک فلسطینیان، درگیری‌های خونینی را میان نظامیان اسرائیلی و فلسطینیان باعث شد که بعدها سرآغاز انتفاضه مسجد الاقصی شد.


کشتار پناهندگان در روستای قانا

روستای قانا در جنوب لبنان در سال 1996 و در جریان جنگ لبنان مقر نیروهای سازمان ملل بود. با حمله جنگنده‌های اسرائیلی به جنوب لبنان، بسیاری از زنان و کودکان برای در امان ماندن از این حملات به مقر نیروهای سازمان ملل در این روستا پناه بردند. اما نیروهای رژیم صهیونیستی با زیرپا گذاشتن تمام مقررات و حقوق بین‌المللی و انسانی، این منطقه و ساختمان مورد نظر را زیر آتش سنگین توپخانه ویران کردند. در جریان این عملیات که موسوم به "خوشه‌های خشم" بود، بیش از 100 نفر که 33 نفر از آن‌ها کودکان زیر ده سال بودند، به شهادت رسیدند.


قتل مستقیم دو کودک فلسطینی

"جرج اسلویتزر" کارگردان هلندی درباره جنایت صبرا و شتیلا گفته است هنگام حمله نظامی اسرائیل به بیروت، پایتخت لبنان در سال 1982، شارون را مشاهده کرده که با کلت کمری خود دو کودک فلسطینی را در اردوگاه صبرا و شتیلا به قتل رسانده است .

اسلویتزر در مصاحبه با روزنامه فولکس کرانت چاپ هلند گفت: در حالی که کنار وزیر جنگ وقت اسرائیل ایستاده بود مشاهده کرد که وی با کلت کمری خود دو کودک فلسطینی را در فاصله تقریبا 10 متری در بخش ورودی اردوگاه صبرا و شتیلا به قتل رساند.

قتل عام اسرای مصری

در جریان بحران کانال سوئز در سال 1956، نیروهای تحت امر شارون، نزدیک به 300 زندانی غیر مسلح مصری را قتل عام کرده و در گورهای دسته‌جمعی دفن کردند. روزنامه دیلی تلگراف انگلیس پس از 40 سال از این جنایت شاورن و نیروهای تحت امرش پرده برداشت که در آن زمان تنش‌های بسیاری در روابط مصر و اسرائیل ایجاد کرد.

ترور رهبران فلسطینی

در زمان نخست وزیری شارون تروریسم دولتی اسرائیل پر رنگ‌تر شد و ترور رهبران فلسطینی جدی تر در دستور کار این رژیم قرار گرفت.

وی با راه اندازی جوخه‌های مرگ، سیاست حذف رهبران مقاومت را کلید زد. شارون پس از کناره‌گیری از پست نخست‌وزیری نیز فعالیت در این جوخه‌ها را ادامه داد.

شهیدان شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز الرنتیسی از رهبران مقاومت فلسطین
ترور شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز رنتیسی از رهبران مقاومت اسلامی فلسطین، از جمله بارزترین عملیات ترور در زمان نخست وزیری شارون بوده است.

شارون که مدت‌ها به عنون نماد توسعه‌طلبی در اسرائیل و اسطوره یهودیان نامیده می‌شد، به دلیل جنگ لبنان و سیاست‌های غلط بعدی در زمان وزارت شهرک‌سازی و وزارت جنگ، اکنون به یکی از متهمان اصلی در تضعیف اسرائیل و قدرت گرفتن حزب‌الله در لبنان تبدیل شده است.

وی در زمان پیوستن به حزب لیکود و برای جلب آرا در راه رسیدن به مقام نخست‌وزیری قول داده بود که در صورت انتخاب شدن به عنوان نخست‌وزیر، ظرف 100 روز کار فلسطین و فلسطینیان را یکسره کند و موقعیت اسرائیل را تثبیت نماید.

ترور اسحاق رابین

قساوت شارون تنها محدود به غیریهودیان نبوده و این ننگ بشریت به دوستان خود نیز رحم نکرده است. بسیاری در اسرائیل شارون را بدلیل نفرت از اسحاق رابین، عامل ترور وی معرفی می کنند.

آریل شارون، اسحاق رابین را به علت امضای پیمان صلح با یاسر عرفات، خائن خوانده بود.

فساد مالی و زمین خواری

در برابر کشتارهایی نظیر صبرا و شتیلا و دیگر قتل عام های شارون، سخن گفتن از فساد مالی شاید به طنز بیشتر شباهت داشته باشد. اما شارون در زندگی خود به جنایت علیه بشریت اکتفا نکرد و مجموعه‌ای از جنایت، نسل‌کشی، قتل عام، فساد مالی، رشوه، سوء استفاده از قدرت، فساد مالی فرزندان، دو بار ازدواج و دو بار طلاق، و ... را در کارنامه سیاه خود ثبت کرده است. 

عمری شارون، فرزند ارشد شارون، در سال 2008 از سوی دادگاه عالی اسرائیل به جرم تقلب و رشوه در جریان انتخابات حزب لیکود به 9 ماه حبس محکوم و راهی زندان شد. وی و به همراه پدرش با سوء استفاده از نفوذ و قدرت سیاسی، شرکت‌هایی پوششی تاسیس کردند تا به کاندیداتوری آریل شارون برای رهبری حزب لیکود و نخست وزیری کمک مالی کنند.


خود آریل شارون نیز پس از ورود به کنیست اسرائیل، زمین‌های بسیاری را در اراضی اشغالی تصاحب کرده و به نام خود زده بود. با تصویب قانون امکان خرید و فروش سرزمین‌های اشغالی، شارون و دستیارانش وارد عمل شده و بسیاری از اراضی اشغالی را تحت عناوین مختلف به تصرف خود در آوردند.

توهم پسر شارون: نگاه‌های پدرم همچنان مصمم و قوی است او امسال به خانه باز خواهد گشت.

با وجود کمای شارون و زندگی نباتی او به کمک دستگاه‌های پزشکی، پسر وی سال گذشته در سخنانی در توصیف وضعیت آن زمان پدرش اظهاراتی داشت که رسانه‌ها با حالتی تمسخر آمیز به انعکاس این صحبت‌ها پرداختند.

سال گذشته عمری شارون، یکی از پسرهای آریل شارون، وضعیت پدرش را غرور آمیز خوانده و نگاه وی را سرشار از امید و مصمم تفسیر کرده بود. به گفته پزشکان، چشم‌های شارون در زمانی که در کما به سر می‌برد گاهی بدلیل شوک‌های مغزی ناگهان باز می‌شد و تا ساعت‌ها باز می‌ماند و دوباره بسته می‌شد. به همین دلیل عمری و گیلاد شارون، دو پسر وی، همچنان به بازگشت پدرشان امیدوار بودند.


با اینکه پزشکان از سال‌ها پیش هرگونه هوشیاری و امکان بازگشت شارون را غیرممکن خوانده بودند، عمری شارون در مصاحبه با نیویورک تایمز گفته بود پدرش به اون نگاه می‌کند و صدای او را می‌شنود. هرگاه که از او می‌خواهم او انگشتانش را حرکت می‌دهد.

وی در توصیف بدن نحیف و بی جان شارون گفته بود: پدرم همانند یک پادشاه بر تخت خود به آرامی خوابیده است؛ مصمم، قوی و سالم. گونه‌های او نیز از سلامت به سرخی می‌زند. اندکی هم از گذشته چاق تر شده است! پدرم امسال به خانه باز خواهد گشت!

افسانه های یهودیان درمورد مرگ شارون

پت رابرتسون، از مسیحیان اوانجلیست اسرائیل، در مصاحبه‌ای، مرگ شارون را عذاب خداوند برای وی دانسته است. رابرتسون معتقد است شارون بدلیل سیاست‌های غلطی که منجر به تاخیر در شکل‌گیری سرزمین یکپارچه یهودی، از سوی خداوند مجازات شده و اکنون با مرگ دست به گریبان است. این صهیونیست تندرو به سایر نخست وزیران اسرائیل هشدار داد در صورتی که راه شارون را پیش بگیرند، سرنوشتی به مانند او در انتظار آن‌ها خواهد بود.
شارون در اواخر عمر سراسر جنایت خود بدلیل عقب نشینی از غزه و شکست از مقاومت فلسطین، مورد انتقاد صهیونیست ها قرار گرفته بود.


نفرین "تازیانه های آتش"، آموزه های کابالیست‌ها

شایعه و افسانه دیگری که در مورد مرگ شارون مطرح است، گرفتار شدن وی به نفرین یهودیان کابالا و نفرین معروف "پولسا دنورا" به معنای "تازیانه‌های آتش" است.

براساس آموزه های کابالیست‌ها، با انجام این مراسم فرشته‌های آسمانی تمام نفرین‌ها و صفات بد ذکر شده در  کتاب مقدس را برای فرد مورد نفرین فرود می‌آورند تا به خاطر گناهانی که انجام داده مجازات شود. در میان یهودیان این شایعه مطرح شده است که پیش از ترور اسحاق رابین، این مراسم برای وی برگزار شده و وی به این نفرین گرفتار شده است. همین مطلب در مورد آریل شارون نیز معروف است که پیش از سکته مغزی وی، مراسم مشابهی برای نفرین شارون برگزار شده است. براساس گفته های "آویگدور اسکیم" از خاخام‌های اعظم "هیکل امونیم"، شش ماه قبل از حملات مغزی شارون، مراسم نفرین او برگزار شده و در آن مراسم از فرشته مرگ خواسته شده تا نخست‌وزیر اسرائیل را به دلیل عقب‌نشینی از غزه بکشد و روح او را در عذاب نگه دارد.

منابع و مآخذ:

http://www.israelsite.net/achievements-of-israel-and-famous-israelis/israeli-leaders-famous-people-of-israel-ariel-sharon

http://www.haaretz.com/news/diplomacy-defense/i-saw-ariel-sharon-murder-2-palestinian-toddlers-in-lebanon-1.325540

http://judaism.about.com/od/politics/p/bio_arielsharon.htm

http://famous-relationships.topsynergy.com/Ariel_Sharon

http://www.wsws.org/articles/2002/feb2002/sab-f22.shtml

http://www.voicesofpalestine.org/ArielSharon.asp

http://www.larouchepub.com/pr/site_packages/2002/sharon/020430sharon_crime_hist.html

http://www.ariel-sharon-life-story.com

http://www.haaretz.com/opinion/the-height-of-ariel-sharon-s-folly-1.434336

http://www.jewishvirtuallibrary.org/jsource/biography/sharon.html

http://www.nytimes.com/2011/10/21/world/middleeast/6-years-after-stroke-ariel-sharon-still-responsive-son-says.html?pagewanted=all

http://aftabnews.ir/vdcjmaeuq8eit.html

http://www.jewishvirtuallibrary.org/jsource/History/haganah.html

http://www.hagana.co.il/show_item.asp?itemId=54&levelId=60321&itemType=0

http://www.nytimes.com/2006/08/06/weekinreview/06bronner.html?_r=1&ref=arielsharon

http://topics.nytimes.com/top/reference/timestopics/people/s/ariel_sharon/index.html

http://www.nydailynews.com/news/world/ariel-sharon-son-starting-jail-term-election-fraud-article-1.312338

http://news.bbc.co.uk/2/hi/middle_east/4719463.stm

http://www.niu.edu/phil/~kapitan/pdf/SabraandShatillaMassacre.pdf

Hirst, David The Gun and the Olive Branch, 2nd edition (London: Faber and Faber, 1984)

http://www.theage.com.au/world/sharon-will-never-recover-doctors-20100105-ls9c.html

http://fa.alalam.ir/node/89521

http://www.haaretz.com/news/white-house-criticizes-u-s-evangelist-remark-about-sharon-1.61899

http://www.pierretristam.com/Bobst/library/wf-265.htm

http://her0inchic.wordpress.com/2011/09/25/sabra-and-shatila-massacre-the-genocide-accelerated-by-brutality

http://en.wikipedia.org/wiki/Pulsa_diNura




مطالب مرتبط